نویسندگی در حوزه بازی و سختیهای پنهان آن
یادداشتهای شخصی یک نویسنده از چالشهای گفته نشدهی این حرفه
حتما شما تاکنون شاهد انتشار متون بسیاری از سوی فعالان صنعت بازی ایران و توصیف وضعیت آن برای تازه واردان بودهاید؛ متونی که یکی از آنها چند ماه پیش و توسط یکی از همکارانم در همین سایت منتشر شد. اما حداقل از نظر این نگارنده، این مطالب شامل همه چیز و تمام احتمالات نبودهاند، چون با وارد شدن به وادی فعالیت در زمینهی بازیهای ویدیویی، مسائلی پیچیدهتر وجود دارند که انتظارتان را میکشند. دقت داشته باشید که منظور من این نیست که مطالب منتشر شدهی مذکور، مشکلی دارند. تمام موضوعات عنوان شده در آن مطالب درست هستند: فعالیت کردن در زمینهی نویسندگی و ژورنالیستی بازی اصلا کار راحتی نیست. شما باید همواره به روز باشید، مداوما سطح تجربهی خودتان را بالاتر ببرید، برای خودتان یک هویت خاص خلق کنید و ذهنی فعال داشته باشید. ولی خب، این تمام چیزی نیست که با وارد شدن به مبحث نویسندگی بازی با آن مواجه خواهید شد. شما همچنین مجبور هستید که بنا به مسیری که در پی خواهید داشت، با مشکلات دیگری نیز روبرو شوید که حالا یک سری از آنها برای همه اتفاق میافتند و یک سری فقط برای اشخاصی خاص.
قبل از ادامه دادن، اجازه دهید عنوان کنم که تمامی چیزی که خواهید خواند، چیزی نیست جز یادداشتهای تنها یک نفر. متنی که پیشش رویتان قرار دارد، نتیجهی تجربیات فقط یکی از افرادی است که برای چندین سال متوالی در زمینهی نویسندگی گیمینگ مشغول به کار بوده و صرفا به بیان آنها پرداخته است. پس هر کسی میتواند نظر خودش را داشته باشد و با این متن موافقت و یا مخالفت کند، یا این که منطق قسمتهای خاصی از آن را زیر سوال ببرد. علاوه بر این، هیچ اشارهای به اشخاص خاص و قصدی برای تخریب کردن آنها در کار نبوده است.
همانطور که احتمالا میدانید، برخلاف شناخته شده بودن حرفههایی همچون منتقدی هنر و موسیقی و فیلم، منتقد بازی بودن در کشورمان یک حرفه محسوب نمیشود. خیلی از مردم، فعالیت نویسندگی یا ژورنالیستی و مخصوصا آن هم در زمینهی بازیهای ویدیویی را به چشم یک بازی بچگانه و اتلاف بیثمر وقت میبینند و حتی اگر فرصتش را پیدا کنند ممکن است درست همانند وضعیتی که برای خود من پیش آمد، به خاطر نویسنده بودن به ریشتان بخندند. چنانچه وارد این حرفه گردید، از هیچ امتیاز یا حمایت خاصی برخوردار نمیشوید و این مورد حتی در مورد نهادهایی مثل بنیاد بازیهای رایانهای نیز صدق میکند؛ نهادهایی که مثلا میبایست به بهبود این وضعیت کمک کنند، ولی کاملا در خواب غفلت ماندهاند و با بیتوجهیها و بیمحلیهایشان، روز به روز در حال بدتر کردن اوضاع گیمینگ در کشورمان هستند.
به رویداد ویگما و همکاری بنیاد ملی بازیهای رایانهای در طراحی آن نگاه نکنید؛ چون ادعای همکاری بنیاد، دروغی بیش نیست! هستهی اصلی ویگما مدتها پیش و توسط رسانهها و افراد شناخته شدهی حوزهی بازی در ایران طراحی شده بود و این افراد بودند که طرح رویداد و منتقدان حاضر در آن را به بنیاد ارائه کردند؛ وگرنه عوامل بنیاد اصلا کاری به کار منتقدان گیمینگ ایران ندارند. اگر قرار بود نهادهای مرتبط با گیمینگ، واقعا فکری به حال ژورنالیستها و فعالان این مدیوم بکنند، در این صورت قطعا شاهد فاجعههایی همچون جشنوارههای بهترین بازیهای ایران نبودیم و یا تلاشهای مذبوحانهی صدا و سیما و افراد ثالث برای تخریب و نابودسازی فرهنگ گیمینگ در کشور، بیپاسخ نمیماند. پس فکر نکنید که با تبدیل شدن به یک نویسندهی بازی، از امتیازات خاصی برخوردار میشوید و یا حسابی شناخته خواهید شد.
از نبود امتیازات خاص و حمایت توسط ارگانهای رسمی هم که بگذریم، این تک قطبی شدن فعالیت در زمینهی بازیهای ویدیویی است که در کشورمان خودنمایی میکند. بگذارید با شما رک باشم: چنانچه نخواهید به تولید محتویات فن بویانه و پاپ کورنی بپردازید یا با فضای اکثریت سایتها و رسانههای مطرح در کشورمان کنار بیایید، به هیچ عنوان نخواهید توانست که مخلوقاتتان را با قشر بزرگی از جامعه بازیکنان ایرانی به اشتراک بگذارید و باید به تعداد کم، قناعت کنید. چون در ایران، مطالب جانب دارانه و پرستش محور یا لیستها هستند که طرفدار پیدا میکنند. در صورتی که به نگارش چنین مطالبی بپردازید، تقریبا همه به تحسین از شما خواهند پرداخت و در مدحتان حرفها خواهند زد. حتی اگر هر چیزی که به ذهنتان میآید را بنویسید و نسیم را به شقیقه ربط دهید، باز هم کمتر کسی پیدا میشود که کیفیت متنتان را با منطق زیر سوال ببرد. ولی فقط کافیست یک مقالهی متفاوت، یک متن منتقدانه و یا یادداشتی منفی در انتقاد از یک بازی یا سازندهی بزرگ بنویسید. در چنین شرایطی، یا اقبال با شما یار خواهد بود و نظرتان با بحثهای منطقی همراه میشود، یا این که با کمبود بازدید کنندگان مواجه شده و زیر خروارها مطلب دیگر دفن شده و یا مورد حملهی همه واقع میشوید. طبق تجربه شخصی این نگارنده نیز، در صورت رخ دادن مورد آخر، ممکن است هرگونه حرفی را بشنوید: از تلاش برای توطئهگر و بد نشان دادنتان در نظر سایرین گرفته تا انواع فحشها. در نتیجه و به خاطر نبود راهی برای مقابله با این عده، ممکن است خیلی راحت و بسته به شرایطی که برایتان پیش میآید، حسی منفی نسبت به مخاطبانتان پیدا کنید و لحن مطالبتان هم در اثر تلاش برای تخلیه این حس، به شدت پرخاشگرانه شود.
و شما باید سعی کنید که به یکی از رسانههای تیم محور موجود در این زمینه بپیوندید، چون که فعالیت مستقل در زمینهی بازیهای ویدیویی و پیشرفت در آن اگر در ایران کاری تقریبا غیرممکن نباشد، قطعا بسیار سخت است. به خارج از کشور نگاه نکنید که افرادی همچون Angry Joe یا Jim Sterling یا CohhCarnage حسابی شناخته شده هستند و به صورت کاملا مستقل فعالیت میکنند یا تولید محتوای گیمینگ به شغل اولشان تبدیل شده است. از آنجایی که نه سرویسهایی همچون Patreon و Fiverr در کشورمان وجود دارند، نه به سیستمهای پرداخت بین المللی دسترسی داریم، نه ویژگیهای درآمدزایی سایتهایی همچون آپارات بدون استریم کردن برایتان فعال میشود و نه بدون پول خرج کردن کسی حاضر است برایتان تره خرد کند، در صورتی که هیچ گونه پول و یا حمایتی در اختیار نداشته باشید، کاری سخت و در مواردی هم کم ثمر را در پیش خواهید داشت. حتی احتمالش زیاد است که محتوایی که به سختی آن را تولید کردهاید، توسط سایتهای مختلف یا صفحات بزرگ تلگرامی و اینستاگرامی ایرانی دزدیده شود و به خاطر نبود قانونی برای حمایت از محتواسازان، نتوانید هیچ کاری برای دفاع از حقتان بکنید. در نتیجه احتمالش خیلی زیاد است که از شدت بیهوده جلوه داده شدن تلاشهایتان، احساس پوچی و افسردگی به شما دست بدهد و نخواهید دیگر به فعالیتهایتان ادامه دهید.
البته این طور هم نیست که خیلی راحت به یک رسانه بزرگ بپیوندید یا در صورت ملحق شدنتان به آنها، اوضاعتان بهتر شود. چون نه تنها خیلی از رسانهها درخواستهای افراد مشتاق را نادیده میگیرند و بیشتر روی پذیرش “قدیمیها” تمرکز میکنند، بلکه با ملحق شدن به یک تیم بزرگ، شما احتمالا آن آزادی عملی که در هنگام مستقل بودن دارید را نخواهید داشت. شاید مجبور شوید به انجام فعالیتهایی بپردازید که اصلا از آنها خوشتان نمیآید. شاید موضوعاتی که میخواهید در مورد آنها مطلب بنویسید یا عناوینی که دوست دارید نقد کنید، با مخالفت دبیرهای آن رسانهها مواجه شده و یا کلا برنامهشان کنسل شود. شاید مجبور شوید یک مطلب طولانی را در طی یک بازه زمانی بسیار کوتاه، آماده کنید. شاید آن طرح خیلی خاصی که در نظر دارید هیچ وقت به مرحله عملی شدن نرسد؛ حتی اگر در حدی خوب باشد که بتواند صنعت بازی در ایران را دچار تحول کند. شاید اصلا متنی که نوشته بودید، بدون اطلاعاتان و توسط تیم مدیریتی سایت تغییر پیدا کند تا باب میل اسپانسرها و ارائه دهندگان Review Codeها باشد. تعداد سایتهایی که مدیرانشان حاضر میشوند به نویسندگانشان آزادی عمل بالایی برای نوشتن بدهند و مطالبشان را خودسرانه ویرایش نکنند (مثل همین پیکسل آرتس که با انتشار چنین متنی در آن موافقت شد) بسیار کم است و چون امکان دارد بعد از یک مدت، دیگر راهی جز نوشتن مطلب نداشته باشید، همین میزان آزادی شماست که میتواند تعیین کند آیا به راهتان ادامه میدهید یا نه.
اما جدا از میزان آزادی، تعداد همکارانی که واقعا آدمهای خفنی باشند است که بسیار کمتر به نظر میآید! اگر شانستان خوب باشد، خیلی راحت به افرادی خونگرم برخورد خواهید کرد که دانش بالایی در این زمینه داشته و بحث و همکاری کردن با آنها به یکی از سرگرم کنندهترین فعالیتهایتان تبدیل میشود. اگر هم بدشانس باشید، وارد جامعهی کاریای خواهید شد که از شدت غرور و بیحال بودن اعضایش، ترجیح میدهید به نظارهی خشک شدن رنگ روی دیوار بنشینید تا این که برای مکالمه با آنها تلاش کنید. حالا بگذریم از روابط برخی نویسندگان و ژورنالیستهای ایرانی با هم در فضای مجازی که صحبت کردن دربارهاش چیزی جز کدورت و سردرد نمیآفریند و من هم اینجا اشارهای به آن نمیکنم.
آن قضیه آزادی عمل که دو پاراگراف قبل در موردش توضیح دادم را هنوز یادتان هست؟ شما باید حسابی حواستان به چنین فاکتوری باشد؛ مخصوصا اگر از نظر درآمد خیلی در وضعیت مناسبی قرار ندارید و نمیتوانید مدام سیستم را ارتقا دهید. چون اگر نتوانید به هر دلیلی خودتان را برای نسلهای بعدی آماده کنید، عملا از قافله جا میمانید. در ایران، این عناوین بزرگ هستند که Mainstream به شمار میروند و نه عناوین مستقل و قدیمی. در نتیجه اگر نتوانید به تجربه کردن عناوین AAA و نسل بعدی بپردازید، باید خیلی از وقتتان را به نوشتن یا ترجمهی مقالات مختلف و نقد بازیهای مستقل بگذرانید و اگر آزادی عمل نداشته باشید، خیلی راحت فکر رها کردن همه چیز به سرتان میزند. خودتان قضاوت کنید: آیا حاضر هستید در شرایطی که عناوینی مثل God of War و یا Cyberpunk 2077 عرضه شدهاند و تمامی دوستانتان در حال تجربه کردن آنها هستند، عناوین گمنامی مثل Alien Hominid Invasion یا Skybolt Zack یا Ikaruga را انجام داده و در موردشان با شخصی مثل من مکالمه کنید؟ مسلما نه! شما بیشتر تمایل خواهید داشت تا به تجربه کردن بازیهای داغ روز بپردازید و در مورد آن با صدها نفر دیگر بحث کنید؛ نه این که بازیی را انجام دهید که فوقش فقط دو یا سه نفر در کل ایران از وجودش خبر دارند.
در چنین شرایطی است که آزادی عملتان در نوشتن مطلب تعیین میکند آیا قادر به ادامهی نویسندگی خواهید بود یا نه. اگر شما به هر دلیلی نتوانید به انجام عناوین نسل بعدی پرداخته و یا در مورد آنها اطلاعات کافی کسب کنید، فرصت چندانی برای عرض اندام نخواهید داشت. چون نه میتوانید بدون انجام یک عنوان، نقدی بر آن بنویسید و نه میتوانید بدون دانستن این که یک محصول چگونه است، با دیگران در موردش بحث کنید. در نتیجه مجبور میشوید که برای ادامهی فعالیتتان، به بازیهای مستقل و قدیمی روی بیاورید که با این که مخاطبین خاص خود را دارند، اما تعداد آنها و حجم گفتگوهای انجام شده دربارهشان اصلا در حد و اندازههای عناوین بزرگ نیست. حالا اگر نتوانید و یا به شما اجازه داده نشود که در مورد این بازیها بنویسید یا مقالاتی خارج از عرف به نگارش درآورید، عملا هیچ فعالیتی نمیتوانید داشته باشید. در نتیجه یا مجبور میشوید به نوشتن مطالبی بپردازید که هیچ علاقهای به آنها ندارید (و همین کیفیت کارتان را پایین میآورد) یا این که کلا از نویسندگی (و شاید هم دنیای بازیهای ویدیویی) خداحافظی کنید.
دقت داشته باشید که نمیخواهم کسی را از تبدیل شدن به یک نویسندهی بازی در ایران بازداشته و او را دلسرد کنم. تمام چیزی که خواندید، اتفاقاتی بوده که در طی این چند سال فعالیتم، برای خود من به وقوع پیوسته است و بسته به وضعیتتان، میتواند برای شما نیز پیش بیاید یا نیاید. در نتیجه، بهتر است از همین الان بدانید که احتمالا با چه وضعیتهایی روبرو خواهید شد و برای آنها برنامه ریزی کافی داشته باشید تا امیدتان از بین نرود؛ مخصوصا اگر عزمتان را برای فعالیت حرفهای در این زمینه، جزم کرده باشید.
فعالیت و نویسندگی در حوزهی بازی و آن هم در ایران، واقعا کار سختی است و اگر میخواهید برای مدتی طولانی در این وادی فعالیت کنید، باید ارادهای پولادین داشته باشید و نگذارید شعلهی اشتیاقتان خاموش شود. پس اولویتهای خودتان را تعیین کنید، انتخابهای درست انجام دهید، نقاط قوت و ضعفتان را بشناسید، همواره به دنبال بهتر شدن باشید، برای شرایط مختلف برنامه ریزی کنید و کسانی که علایقی مشابه با شما دارند را پیدا کرده و از کمکها و نظراتشان استفاده کنید. در چنین شرایطی است که میتوانید تقریبا مطمئن شوید که برای سالها قادر به ادامهی فعالیت هستید و به ناگهان سرخورده و ناامید نخواهید شد.
چقد قشنگ و واقعی. خستهنباشی همکار، دمتگرم بابت مقاله به این قشنگی. به امید این که یهروز همهچی درست بشه.
اقا خوندن این مطلب ۸ دقیقه زمان نبرد در اصل ۷ دقیقه بود 🖐️