مقالات ترجمه‌ایمنتخب سردبیر

ویروس کرونا عامل شیوع فرهنگ گیمری!

از زبان گیمرها بشنوید...

شیوع ویروس کرونا وضعیت کره‌ی خاکی را تغییر داده است؛‌ وجود کرونا یا ابتلا به آن موجب قرنطینه‌ای طولانی می‌شود، اما این انزوای اجباری لزوما تجربه‌ای مخرب را به همراه ندارد. وقتی «کِوین لِرست» (Kevin Learst) متوجه‌ مثبت بودن آزمایش مادرش در ماه مارس شد،‌ کوشش کرد تا با رویه‌ای خلاقانه شرایطی آسوده را برای مادرش فراهم ساخته و درمانش را تسریع کند. «کِوین» بعد از این اتفاق یک عدد دستگاه «نینتندو سوییچ» (Nintendo Switch) به‌همراه یک نسخه از بازی Animal Crossing: New Horizons را سریعا برای خانه‌ی مادرش در «میشیگان» فرستاده و از وی خواسته که از طریق FaceTime آنلاین شده تا وی بتواند به مادرش درباره‌ی مبانی باغبانی، حشره‌شناسی و دیرین‌شناسی که زندگی انفرادی «نینتندو» در یک جزیره را تعریف کرده شرح دهد. این دوره‌ی قرنطینه و زندگی منزوی که بخاطر ویروس کرونا بوجود آمده ممکن است بسیار طول بکشد، اما دقیقا فرصت مناسبی را فراهم آورده تا افراد بیشتری به بازی‌های رایانه‌ای روی بیاورند. با «پیکسل‌ آرتس» در بررسی روی خوب دوره‌ی‌ کرونا همراه باشید!

«کوین» در ادامه بیان می‌کند:‌

«فکرش را می‌کردم که یاد دادن راه‌ و روش بازی‌ کردن به مادرم کار چالش‌برانگیزی باشد، مخصوصا این‌که بطور فیزیکی کنار هم حضور نداشته و مادرم هم آنچنان سر از بازی کردن در نمی‌آورد. بنابراین، باید چیزهای زیادی را برایش توضیح می‌دادم، از فشار دادن دکمه‌های مختلف تا انواع و اقسام ماموریت‌ها. حال بعد از چند هفته، هرگاه که بیدار می‌شوم، می‌بینم که مادرم از قبل بیدار شده،‌ آنلاین بوده و حالش هم حین بازی کردن بسیار خوب است. او سیر تا پیاز بازی کردن را فهمیده و حتی سعی می‌کند موارد جدیدی را از بازی به من بیاموزد.»

«داون» (Dawn)، مادر «کوین»، بیان می‌کند که آخرین باری که یک بازی را به شکلی جدی تجربه کرده مربوط به دهه‌ی ۸۰ است،‌ زمانی که اولین عنوان Legend of Zelda عرضه شد. تجربه‌ی Animal Crossing وی جهشی قورباغه‌ای و ناگهانی سمت زبان و فن‌ و رزم عرصه‌ی امروزی محسوب می‌شود، جهشی که سه دهه‌ اصطلاحات و مباحث نامی، ایده‌ها و حجم عظیمی از اطلاعات را نادید گرفته است. البته لازم به ذکر است که علی‌رغم علاقه‌ی وافر «داون» به Animal Crossing، او شکایاتی هم نسبت به بازی دارد.

هر آنچه که باید از بازی The Last Of Us Part II بدانید
خواندن

«این‌گونه بنظر می‌رسد که هنگام تجربه‌ی آنلاین، من دائما به یک جزیره در دفعات متعدد سفر می‌کنم. همچنین وسایلی را که در جزیره‌ی خودم نمی‌توانم بدست آوردم در دیگر جزایر می‌بینم، هرچند که نمی‌توانم آن‌ها را با خود بیاورم. اگر بخواهم ماهی‌گیری کنم، همیشه پیش خود آرزو دارم که هرچیزی مگر ماهی‌خاردار بگیرم‌ (این نوع ماهی عامیانه‌ترین میان اقسام‌ ماهی در Animal Crossing بوده که از قضا بسیار هم یافت می‌شود).»

ویروس کرونا، عامل شیوع فرهنگ گیمری!

البته «داون» مجموعا لاک‌پشت‌های بیشتری را در مقایسه با «کوین» پیدا کرده، اما درکل، فارغ از کلیه‌ موارد آزاردهنده‌ی Animal Crossing، «داون» متوجه میان‌بری جدید در پس این دنیای دیجیتالی شده است؛ هنگامی که دنیای بیرون پشت درهای بسته‌ِی قرنطینه گیر افتاده، با تنها یک بلیت مخصوص‌ «دودو»‌ (Dodo) می‌توان دوباره با عزیزان خود ملاقات کرد، هرچند‌ به نحوی متفاوت.

«رهایی‌ یافتن از ویروس کرونا‌ پروسه‌ای طاقت‌فرسا و منزوی را به همراه دارد. اما بازی کردن با کوین و دوست‌دخترش باعث شد از این تنهایی رهایی یافته و خود را در کنار خانواده‌ام ببینم. ما در چند هفته‌ی اخیر روزهای شاد و با نشاطی را با یکدیگر سپری کردیم و من توانستم بالاخره بعد از مدت‌ها، باری دیگر به پسرم نزدیک شده و با او همراه شدم.»

از دست دادن حس خویشتن‌داری در دوران قرنطینه بسیار شایع‌تر از چیزی است که تصور می‌شود. هفته‌ای گذشته برخی از بدترین هفته‌های ادوار تاریخ بوده که مگر پریشانی و تفرقه، چیز دیگری را به‌همراه نداشته‌اند. ما و دیگر اشخاص هم کماکان سعی داشته‌ایم با رجوع به عادات و سرگرمی‌های قدیمی یا کشف مواردی تازه سلامت روان خود را حفظ کرده و سالم بمانیم. برای مثال، شخصی ممکن است در این مدت به واسطه‌ی شبکه‌ی «اینستاگرام» (Instagram)‌ به شوق نهانش من باب آشپزی پی برده باشد، یا حساب‌های شخصی Goodreads که مدت‌ها بود غیرفعال بوده‌اند در این بازه دوباره جان یافته و فعالیت خود را از سر گرفته‌اند. برخی حتی اهداف خود را برای باقی سال از نو چیده که بسیار منطقی‌تر هم بنظر می‌رسند. مسئله تغییر رنگ مو به صورتی الان موضوعی است که اخیرا در شبکه‌ی «توییتر» (Twitter)‌ بسیار باب شده و واقعا هم مشکلی ندارد، چرا که ما به این زودی‌ها قرار نیست از شر قرنطینه خلاص شویم. لذا، اصلا دلیلی ندارد که شخص بخواهد ظواهر خود را برای مهمانی‌هایی که تاریخ دقیقی هم ندارند از الان آراسته و آماده کند. کاری‌ برای انجام دادن نیست و همین نبود فعالیت موقعیت را برای انجام هزار و یک کار دیگر فراهم کرده است.

راهنمای تروفی و اچیومنت‌های بازی Battlefield 5
خواندن

و این‌گونه علاقه‌مندان به بازی‌های رایانه‌ای در سرتاسر دنیا بهشت دیرینه‌ی خود را یافتند. فرهنگ «گیمری» عموما از قدیم‌الایام مسئله‌ای اجتماع‌زدا و منزوی محسوب می‌شده و عموما بخاطر داشتن جامعه‌ی مجازی «سَمی» و تند که به نحوی «سکسیست»، «الیتیست» یا ایده‌آل طلب، عصبی‌کننده و خشک رفتار می‌کند، طرد شده و بسیاری را نسبت به خود بدبین کرده است. البته اقشار یاد شده طی سال‌های اخیر کوچک و کوچک‌تر شده‌اند. دستگاه «نینتندو سوییچ» مخصوصا  زنان بیشتری را، با سن‌های مختلف، در مقایسه با رقبای خود در بازار سمت خویش جذب کرده است. ویروس کرونا این جریان را سرعت بخشیده و حالا بایستی گفت که «سوییچ» یکی از کمیاب‌ترین دستگاه‌های موجود در بازار شده است و این را باید مدیون جامعه‌ی جدیدی که در شرایط قرنطینه متولد شده، بود.

ماجرای «سم ریید» (Sam Reed) بیست‌ و هفت ساله مثال خوبی از توضیحات فوق است. وی اخیرا شخصیت Blood Elf خود را در عنوان World of Warcraft پنج سطح بالاتر برده است. او هنگام ساخت شخصیتش ظاهرش را چون شخصیت‌های واقعی مشهور کرده و وی را در جنگل‌های «کوئل‌تالاس»‌ (Quel’Thalas) رها نموده است. آخرین باری که «سم» مشغول انجام بازی‌های رایانه‌ای بوده به مدت‌ها پیش، در دوران مدرسه‌ی راهنمایی، برمی‌گردد، زمانی که «سم» اوقات خود را پشت دستگاه Game Boy Advance سپری می‌کرد. بازگشت بی‌نظیر او به عادت قدیمی‌اش در قالب World of Warcraft تنها در شرایط قرنطینه با رسیدن به بن‌بست بیکاری ممکن شد. وی در این باره می‌گوید:

«دوست‌پسر من World of Warcraft را دانلود کرد و تمام شب را با آن سپری نمود، سپس بی‌دلیل به من گفت که می‌خواهی تو هم بازی کنی؟ و خب راستش این آخرین چیزی بود که می‌توانست به ذهن من خطور کند. یا باید بازی کرده، یا قسمتی دیگر از مجموعه‌ِ‌ی The Sopranos را تماشا نموده و یا خانه را تمیز می‌کردم. پس گفتم آره، چرا که نه. انتظار غرق شدن در دنیای بازی را به هیچ‌وجه نداشتم. با خود می‌گفتم خدای من، این کمی خجالت‌زده‌ام می‌کند، اما فکر کنم من هم یک گیمر شده‌ام!»

ویروس کرونا، عامل شیوع فرهنگ گیمری!

«سم ریید» از «اَزِراف» (Azeroth) به دو دلیل عمده لذت بسیار برد. یک، بخاطر پیوستن به موج و فرهنگی که دوست‌پسرش هم بخشی از آن بود و دوم، کیفیت طراحی دنیای «بلیزارد» (Blizzard) و میزان تلاشی که در بهینه‌سازی ظواهر Blood Elfها گذاشته شده بود. می‌توان ادعا کرد که World of Warcraft کمابیش منفورترین شهرت را میان عناوین سیستم‌های شخصی در تمام تاریخ دارد و این موضوع بارها به سخره گرفته شده، مثل آن قسمت مجموعه‌ی South Park یا داستانک‌های اعتیادی که حول این بازی شکل گرفته‌اند. طبیعتا «ریید»‌ به‌ مرور متوجه شد که چقدر کاووش چهارچوب یک بازی MMO ساده است. او در تمامی این سال‌ها باور داشت که موردی خارق‌العاده چون World of Warcraft باید بسیار متکلف و پیچیده باشد و یادگیری آن کار هر کسی نیست، اما با شروع بازی، وی دریافت که توانایی و ادراکش بیشتر از تصورات غیرواقعی‌اش بوده است.

چگونه برای بازی‌ها داستان بنویسیم؟
خواندن

«آنقدری که تصورش را می‌کردم سخت نبود. من معمولا تمایلی با بازی کردن ندارم چرا که آن‌ها برایم گیج‌کننده تلقی می‌شوند،‌ اما به محض کشف کردن اساس و بنیان بازی‌ها، دیگر آزادی که هر کاری که دلت می‌خواهد را انجام دهی. تجربه‌ی من در World of Warcraft آرام‌تر از چیزی بود که تصورش را می‌کردم. فکر می‌کردم این بازی پر از مردانی هدفون بر سر که دائما داد می‌زنند و ناسزا می‌گویند باشد، اما بالعکس، من اشخاص مختلفی را برای صحبت یافتم. این مرا بسیار شگفت‌زده کرد. من در کشتن Mana Wraithها بهتر از دوست‌پسرم شده بودم و این خود مرا تشویق به تجربه‌ی بیشتر می‌نمود.»

«نیتن اسمیت» (Nathan Smith) هم به طریقی دیگر از پیوستن به جوامع بازی‌بازان منع شده بود. وی دوران طفولیتش را در خانه‌ای بسیار مذهبی گذرانده و اجازه داشت که تنها بای‌های Civilization IV و Rollercoaster Tycoon را روی سیستمی که همه‌ی خانواده از آن استفاده می‌کردند نصب کند، البته بعد از آن‌که پدر و مادرش را متقاعد به آموزشی بودن این عناوین کرد. در دبیرستان و کالج، وی زمان بیشتری را صرف تجربه‌ی چندنفره‌ی بازی‌های مختلف بصورت Split-Screen روی کنسول‌های دوستانش کرده اما با این حال، «اسمیت» بازی‌های رایانه‌ای را چیزی مشابه به انیمه یا کمیک می‌دانست؛ مواردی که برای فهمیدنشان بایستی روح، بدن و وقت خود را منحصرا به آنان اختصاص دهید. درنهایت، «اسمیت»‌ با رسیدن به سن بیست‌ و پنج سالگی، از یک کنسول «پلی‌استیشن ۴» (PlayStation 4)‌ دسته دو جهت تجربه‌ی Call of Duty: Warzone در دوران قرنطینه، استفاده کرد. بعد از ورودش به دنیای آنلاین و تجارب چندنفر‌ه‌ی آنلاین و البته به‌لطف پافشاری دوستانش، وی کمی بعد خود را درحال تجربه‌ی بازی‌های مختلف تا ساعت چهار صبح یافت، چیزی که در کودکی تصورش را هم نمی‌توانست بکند. او بیان می‌کند که چگونه‌ محو بازی شده و به یک گیمر تمام عیار تبدیل گشته است.

دارک سولز و رومانتیسم: کاوشی بر تأثیرات هنر رومانتیسم بر دارک سولز
خواندن

چیزی نگذشت که «اسمیت»‌ جوان مشغول تجربه‌ی بازی‌هایی که در سنین پایین‌تر به‌دلایل مختلف از دست داده بود، شد.‌ او Wolfenstein: The New Order را به پایان رساند، ساعات بسیاری را پشت Burnout Paradise گذرانده و اخیرا هم بازی‌های Death Stranding ،Resident Evil 2 و The Last of Us Remastered را شروع کرده است. «اسمیت» می‌گوید که توسط محتوای عظیم و حجیم داستانی که در گوشه‌کنار عناوین امروزی گنجانده شده تعجب کرده و متحیر شده است. او از آن دست افرادی است که معمولا درحال خواندن کتب مختلف در بازی چون Skyrim بوده و چندان تجربه‌اش را فدای سرعت و زمان نمی‌کند.

«من احساس می‌کنم که به بازی‌ها چون کتب نگاه می‌کنم. آیتم‌های بی‌نهایت زیادی برای شخصی‌سازی وجود دارد و متون، کتیبه و نوشته‌های بسیاری برای خواندن. آنقدر در این بازی‌ها اطلاعات و جزئیات‌ نهفته که نمی‌توانم اصلا آن‌ها را با بازی‌هایی که در کودکی تجربه کرده‌ام مقایسه کنم.»

ویروس کرونا، عامل شیوع فرهنگ گیمری!

انزوا و قرنطینه‌ی اجباری تا ابد باقی نمی‌ماند، اما «اسمیت» می‌گوید که با شروع دوباره بازار کسب‌وکار وی امید دارد که به کاوش مفصل خود و فهم بیشتر این فرهنگ جدید همانند گذشته ادامه دهد. وی توضیح می‌دهد که چگونه در عصر کنونی از شخصی که تنها کنجکاو بوده تا بازی کند به یک گیمر کامل و تمام‌ وقت تبدیل شده است. برای او، بازی‌ کردن بیشتر از هرچیزی دیگری جهت گذران وقت لذت داشته و برای کسی چون او که به جوانب انتزاعی بازی‌ها اهمیت بسیاری می‌دهد، این دنیای نویافته بسیار مهیج و شگفت‌انگیز است. در مقابل، «سم ریید» طوری دیگر آینده‌اش را تصور می‌کند. وقتی که قرنطینه‌ی اجباری تمام شود، وی انتظار دارد که دوباره به عادات سابق خود بازگردد. بازی‌ کردن برای او بیشتر محصول این خانه‌نشینی طاقت‌فرسا بوده و آن را ابزاری موقت جهت گذراندن وقت می‌داند. هرچند، «سم» علاقه‌اش را نسبت به انجام شدن کارها توسط شخصی دیگر و احیای زمان آزاد ابراز می‌کند.

داستان Halo قسمت سیزدهم: اختلاف بزرگ بین قوم‌های کاوننت
خواندن

اما برگردیم به شخص اول این مقاله. «داون لرست» قرار نیست به این زودی‌ها دستگاه «نینتندو سوییچ» خود را رها کند. او به بهینه‌سازی جزیره‌ی شخصی‌اش  ادامه می‌دهد و چون گیمری واقعی، تقویمی زمانی را جهت دسته‌بندی اهداف و اولویت‌هایش خواهد ساخت تا بتواند میان کارهایش چند ساعتی را هم پشت Animal Crossing دوست‌داشتنی‌اش بگذراند. «داون» امیدوار است که پسرش هم از بازی کردن دست نکشد تا بلکه وقت بیشتری را کنارش سپری کند. این صحبت‌ها در این دوره‌ی تاریک چون نوری درخشان و پر امید هستند. شایدی خبر قرنطینه ذاتا تاریک بوده و انزوای کنونی، موجب آسیب‌های جدی شده باشد، اما خوشبختانه، دیگر قرار نیست بابت بازی کردن به پدر و مادر یا دوستان و آشناهایمان جواب پس دهیم! چرا که بازی کردن، بهترین راه برای پشت‌ سر گذاشتن قرنطینه‌ی فعلی بوده و صحبت‌های فوق خود مدرکی بر این ادعا هستند. حال نوبت شماست. آیا تجربه‌های بالا برای شما هم رخ داده‌اند؟ تجارب خود را با پیکسل آرتس به اشتراک بگذارد.

منبع
Polygon
عضویت
اطلاع از
guest

0 Comments
Inline Feedbacks
دیدن همه دیدگاه‌ها
دکمه بازگشت به بالا
0
Would love your thoughts, please comment.x