تقریبا به انتهای نسل هشتم رسیدهایم و شاید برای بعضی از دوستان جالب باشد که بخواهیم کمی خاطرهبازی کرده و البته برترین عناوین این نسل را ذکر کنیم. البته که این کار یک مقالهی خیلی طولانی لازم دارد؛ در نتیجه ما امروز قصد داریم تا به سراغ برترین بازیهای نسل هشتم برای کنسول اکس باکس وان برویم. کنسولی که نمایندهی مایکروسافت در نسل هشتم بود و به نوعی میتوان آن را کنسولی دانست که تقریبا مبارزه را به پلی اسیتشن ۴ باخت. با این حال، امروز با ما همراه باشید تا بهترین بازیهای ایکسباکس وان را مشاهده کنید.در همین ابتدای مقاله لازم به ذکر است که امروز قرار نیست صرفا به سراغ بازیهای انحصاری برویم، بلکه امروز میخواهیم مجموعا برترین عناوینی که میتوانید روی اکس باکس وان تجربه کنید را مرور نماییم؛ حال این بازیها ممکن است انحصاری بوده و یا این که به صورت مولتی پلتفرم عرضه شده باشند. نکتهی بعدی که نیاز است ذکر شود، نبود رتبهبندی در این لیست است. بازیها کاملا به صورت رندوم نام برده خواهند شد و هیچ گونه رتبهبندی در این مقاله صورت نگرفته است. بدون هیچ حرف اضافهای برویم سراغ اولین بازی محشر کنسول اکس باکس وان. با من و پیکسل آرتس همراه باشید.
Halo 5
اصلا بگذارید اینگونه تعریف کنیم: امکان ندارد کسی نام اکس باکس بر زبانش جاری شود ولی نامی از سری Halo نبرد! شاید این فرانچایز را بتوان فدرتمندترین انحصاری اکس باکس تا حال حاضر دانست. مجموعهای که توانست معیارهای جدیدی در شوتر اول شخص به وجود آورد و حتی اینقدر شاهکار باشد که طرفداران سونی نیز لب به تحسین آن باز کنند. پنجمین نسخهی اصلی این سری و دهمین نسخهی کلی، در سال ۲۰۱۵ برای اکس باکس وان عرضه شد و توانست با گیمپلی همیشه عالی، گرافیک ستودنی و صداگذاری بینظیر دوباره همه را به مبارزات کهکشانی ببرد. تنها ایرادی که به بازی وارد بود، گنگ بودن داستان برای افرادی است که با کتابهای این سری و انیمیشن آن آشنایی ندارند. اگر این مورد را فاکتور بگیریم، Halo 5 میتواند جزء برترین شوترهای تمام طول تاریخ نیز قرار گیرد. این بازی نمرات قابل قبولی نیز از سوی منتقدین بزرگ جهان دریافت کرد؛ برای مثال وب سایت مشهور IGN به این بازی نمرهی ۹ از ۱۰ را اختصاص داده است.
Quantum Break
هرگاه نام سم لیک به میان میآید، همه به یاد شاهکارهایی میفتند که این کارگردان معرکه خلق کرده است. بازی Quantum Break توسط استودیوی رمدی و به کارگردانی سم لیک ساخته شد و در سال ۲۰۱۶ به صورت انحصاری برای اکس باکس وان عرضه گشت. شاید این بازی در حد دیگر شاهکارهای سم لیک ظاهر نشده باشد، ولی اگر بخواهیم روراست باشیم، بازی هیچ چیزی از یک شاهکار کم ندارد. روایت داستانی بسیار پیچیده، جذاب و عالی کار شده است. جلوههای بصری مخصوصا هنگام آهسته کردن زمان و تغییر فیزیک اجسام شگفتانگیز است. صداگذاری نیز جزء چیزهایی نیست که رمدی نتواند از پس آن بر بیاید. تنها نکتهای که شاید شما را کمی در بازی اذیت کند، سیستم کاورگیری آن است که به صورت خودکار عمل میکند و ممکن است بعضی اوقات که لازم دارید شخصیت شما سریعا کاور بگیرد، این اتفاق رخ ندهد. اگر خواهان یک شوتر سوم شخص عالی با المانها فیزیکی جذاب هستید، ساختهی استودیوی رمدی میتواند انتخاب بینظیری برای شما باشد.
Sunset Overdrive
شاید همهی شما استودیوی اینسامنیاک را بخاطر بازی Spider Man و انحصاری پلیاستیشن به یاد بیاورید، ولی در نسل هشتم، این استودیو برای مایکروسافت نیز انحصاری جذابی تولید کرد که در سبکی کاملا متفاوت و عجیب منتشر شد. بازی Sunset Overdrive یک عنوان شوتر سوم شخص بوده که با هر یک از عناوین هم سبک خود متفاوت است. اگر زندگی سخت بوده، غم و اندوه زندگی شما را فرا گرفته و مشکلات از هر طرفی به شما حمله میکنند، Sunset Overdrive میتواند دوای تمامی دردهای شما باشد. این بازی به معنای واقعی کلمه سرگرم کننده است! بازی پر بوده از جلوههای بصری فوقالعاده شاد، رنگین و هیجان انگیز. ملاک گیمپلی بازی نیز بر اساس سرعت بنا شده که آدرنالین خون شما را بالا میبرد. اگر تا کنون این بازی را تجربه نکردهاید، ثانیهای در خرید آن شک نکنید.
Forza Horizon 4
همیشه بر سر انحصاریهای پلیاستیشن و اکس باکس، میان طرفداران دعوا است. با این حال، در تمام این دعواها همیشه یک نقطه وجود دارد که طرفداران پلیاستیشن حرفی برای گفتن ندارند و آن هم زمانی است که نام سری Forza به میان بیاید. شاید پلیاستیشن انحصاریهای متعددی در سبکهای مختلف که به مراتب بهتر از انحصاریهای اکس باکس هستند داشته باشد، ولی قضیه Forza فرق میکند. Forza Horizon 4 همان بازی بود که با انتشارش معیارهای این سبک را چندین پله ارتقا داد و تمامی طرفداران بازیهای مسابقهای را به سمت خود کشاند. بازی هیچ چیزی کم ندارد! به معنای واقعی کلمه باید اعتراف کنیم که در سال ۲۰۱۸ مایکروسافت عنوانی را منتشر کرد که هیچ ایرادی به آن وارد نیست! اگر یک کنسول اکس باکس وان دارید، اگر حتی به بازیهای مسابقهای علاقهمند هم نیستید، حتما به سراغ Forza Horizon 4 بروید.
Gears 5
پنجمین نسخهی اصلی از سری Gear of War، در سال ۲۰۱۹ عرضه شد و شاید آن طور که تصور میکردیم نمرات خوبی دریافت نکرد، ولی بدون شک جزء برترینها بود. اگر یک حساب و کتاب خیلی کوتاه انجام دهیم، کمتر عنوان شوتر سوم شخصی میتواند از نظر لذت با Gears 5 رقابت کند. جلوههای بصری بازی به شدت واقعگرایانه و زیبا هستند. موسیقی و صداگذاری بی نظیر بوده و داستان نیز مشکل خاصی ندارد. از طرفی، گیمپلی بازی محشر است! شاید تفاوت چندانی با نسخههای قبلی نداشته باشد، ولی کدام بازیکنی از نصف کردن حریف خود با اره برقی معروف این سری لذت نمیبرد؟ کدام بازیکنی از تعویض کاور مخصوص این سری و یا دویدن با استایل خم که از تیرها جاخالی دهد، لذت نمیبرد؟ Gears 5 تمام چیزهایی که یک گیمر برای لذت بردن نیاز دارد را در خود جای داده، ولی تنها مشکلی که دارد شباهت بیش از اندازه به نسخههای قبلی است.
Ori and the Will of the Wisps
اگر تا الان در این مقاله گفتیم که بازی مسابقهای در حد Forza نداریم، اگر گفتیم که یک بازی فان مثل Sunset Overdrive نداریم، باید ذکر کنیم که کلا هیچ بازی شبیه به Ori and the Will of the Wisps وجود ندارد! این بازی یک جادوی به تمام معنا است! دقیقا لفظی که میتوان به Ori and the Will of the Wisps نسبت داد، جادو است! بازی در سال ۲۰۲۰ به صورت انحصاری برای اکس باکس در سبک اکشن پلتفرمر عرضه شد و باید بیان کنم که تقریبا به جز معدود مشکلات فنی، هیچ ایرادی ندارد! بازی گرافیکی داشته که تقریبا هر کسی را به سمت آن جذب میکند، موسیقی بازی جزء برترینهای تاریخ بوده و داستان آن با این که کمی کوتاه است، به شدت احساسی و زیبا روایت میشود. گیمپلی بازی دشوار بوده و کار هر کسی نیست که بخواهد آن را در درجات سختی بالا تمام کند، ولی در عین این که سخت است، به شدت لذتبخش خواهد بود. اگر بخواهیم چندین بازی را نام ببریم که جلوهگاه هنر در صنعت بازیهای رایانهای باشند، قطعا Ori and the Will of the Wisps جزء آنان خواهد بود.
Hellblade: Senua’s Sacrifice
بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice یک عنوان فانتزی دارک و خشن بوده که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. در وصف شاهکار بودن بازی اینگونه صحبت کنیم که با وجود این که Hellblade: Senua’s Sacrifice یک بازی ایندی یا مستقل است، هیچ چیز از یک بازی AAA کم ندارد، تنها شاید از روی مدت زمان کم بازی بتوان چنین چیزی را حدس زد. گیمپلی بازی سخت، دشوار، سنگین و کاملا نزدیک به واقعیت طراحی شده. برای اولین بار مشکلات ذهنی شخصیت اصلی بازی چنان واقعی و جذاب کار شدهاند که واقعا احساس میکنید خودتان آن مشکل را دارید. همین مبحث نتیجهی صداگذاری فوقالعادهی بازی است. از نظر گرافیک و جلوههای بصری، Hellblade: Senua’s Sacrifice یکی از برترینهای نسل بود و نمیتوان به آن خردهای گرفت. اگر به دنبال یک بازی هک اند اسلش خاص با المانهای اساطیری مختلف هستید، اگر میخواهید تا حال یک بیمار روانی را واقعا درک کنید، اگر میخواهید یکی از بهترین بازیهای نسل هشتم برای اکس باکس را تجربه کنید، به هیچ وجه Hellblade: Senua’s Sacrifice را از دست ندهید.
Red Dead Redemption 2
همیشه زمانی که به نوشتن از Red Dead Redemption 2 میرسم، زبانم بند میآید. نمیدانم از جهانش بگویم که اینقدر شخصیتهای فرعی و NPCهای واقعی داشت که گاهی به هوش آنان شک میکردم. از گیمپلی واقعی و کندش بگویم که حس پر کردن هر یک از تیرهای اسلحه را به من میداد. از عکسالعملهای جذاب اسبی بگویم که مدت زیادی را با او رفاقت کردم. از شخصیت اصلی بازی و صداگذاری و داستان فوقالعادهاش بگویم. از پیچش شخصیتی داچ بگویم که به زیبایی تمام در بازی روایت شد. از Boy گفتنهای آرتور به اسبش بگویم که واقعا به شما این حس را تلقین میکرد که اسب زنده است. همیشه سر Red Dead Redemption 2 این مشکلات به سراغ من میآیند! Red Dead Redemption 2 عنوانی بود که شاید تا سالها نظیر آن را شاهد نباشیم. شاید تا مدتها حتی خود راکاستار هم نتواند بازی شبیه به آن درست کند. اکنون که در نسل هشتم هستیم، اگر تا به حال Red Dead Redemption 2 را تجربه نکردهاید، بدانید که یکی از برترین تجربههای تاریخ بشریت در حیطه بازیهای ویدئویی را از دست دادهاید.
The Witcher 3: Wild Hunt
یکی دیگر از عناوینی که اثبات میکند بازیهای رایانهای واقعا باید در حیطهی هنرهای مختلف به شمار بیایند، The Witcher 3: Wild Hunt است. بازی در سال ۲۰۱۵ عرضه شد و به نظر بسیاری از منتقدین من جمله خود بنده، هنوز هم هیچ بازی نقشآفرینی نتوانسته تا استانداردهای The Witcher 3: Wild Hunt را رعایت کند و حتی به آن نزدیک شود. بازی داستانی چند لایه دارد که بسته به انتخابهای شما، حدود ۳۶ پایان کاملا متفاوت خواهد داشت. گیمپلی بازی به قدری کامل و پیشرفته بود که بسیاری از بازیکنان حتی شاخههایی از گیمپلی همانند Alchemy را در طول بازی اصلا تجربه نمیکردند. اگر بخواهیم از جلوههای بصری بازی نیز صحبت کنیم، تنها کافی است تا تصاویری از جزیرهی اسکلیگا را تماشا نمایید تا ببینید سازندگان چه تابلوی نقاشی را برای بازیکنان تدارک دیدهاند. بازی The Witcher 3: Wild Hunt در سال ۲۰۱۵ به عنوان برترین بازی سال انتخاب شد و برای بسیاری از گیمرها، برترین بازی تاریخ نیز به حساب میآید.
Overwatch
اگر حتی به نقد و تحلیل خود بازی نیز نپردازیم، از دو حیطهی دیگر میتوان به شاهکار بودن Overwatch رسید. راه اول: Overwatch در همان سالی عرضه شد که Uncharted 4 انتشار یافت. در رقابت کسب مقام بهترین بازی سال، Overwatch با اختلاف کمی توانست پیروز میدان باشد. چند بازی هستند که میتوانند در این رقابت شاهکار استودیوی ناتیداگ را شکست دهند؟ راه دوم: اصلا در طول تاریخ سابقه داشته که شرکت بلیزارد عنوانی را عرضه کند و آن بازی شاهکار نباشد؟ Overwatch یک بازی تماما آنلاین تیم محور بوده که به صورتی بیسابقه تمام شخصیتهای آن بالانس بودند. گیمپلی بازی ظاهری کودکانه داشت ولی به شدت جدی و جذاب کار شده بود. این حرف را نمیتوان برای تعداد زیادی از بازیها زد، ولی Overwatch با این که تنها ۴ سال است عرضه شده، جزء برترین بازیهای رقابتی تاریخ بوده و بدون شک نمیتوان تاثیر آن روی دیگر عناوین هم سبک خود را نادیده گرفت.
Grand Theft Auto V
Grand Theft Auto V، این بازی تمام نشدنی! باز هم یکی دیگر از عناوینی که هم زمان با یکی از شاهکارهای ناتی داگ عرضه شد و لقب برترین بازی سال را از چنگ آن ربود. Grand Theft Auto V در سال ۲۰۱۳ عرضه شد ولی هم اکنون در سال ۲۰۲۰ جزء پرفروشترین بازیهای بریتانیا است! این بازی در نسل هفتم کنسولها عرضه گشته و بسیار موفق بود. برای نسل هشتم نیز دوباره بازسازی شد و دوباره همان موفقیت را تکرار کرد. جالب آن است که برای نسل نهم کنسولها نیز دوباره شاهد Grand Theft Auto V خواهیم بود! این است که میگوییم Grand Theft Auto V، یک بازی تمام نشدنی است. توضیحات زیادی در رابطه با سری Grand Theft Auto لازم نیست و تقریبا همه با آن آشنایی دارند. نکتهای که باید دقت کنید، محبوبیت بالای بخش آنلاین این بازی است که روز به روز بهتر و خلاقانهتر میشود. به نظر میرسد که راکاستار حتی با بازی Red Dead Redemption 2 نیز نتوانست موفقیتی همچون Grand Theft Auto V را تکرار کند.
Sekiro: Shadows Die Twice
یکی دیگر از شاهکارهای بزرگ کاگردان خلاق، میازاکی که البته توانست در سال ۲۰۱۹ لقب برترین بازی سال را به خود اختصاص دهد. اگر دقت کرده باشید، سبک بازیهای میازاکی همگی شباهتی کوچک به هم دارند و در عین حال بسیار با هم متفاوت هستند. همین پارادوکس است که میازاکی را چنین خاص کرده. Sekiro: Shadows Die Twice داستان یک محافظ شخصی را روایت میکند که در ماموریت خود شکست میخورد و در ادامه برای نجات جان ارباب خود و البته گرفتن انتقام، دست به شمشیر میشود. این بازی نیز با توجه به انتخابهای شما پایانهای متعددی را پیش پایتان میگذارد. همچنین گیمپلی بازی به مراتب تندتر از دیگر بازیهای میازاکی بوده و این بار تمرکز اصلی بازی نه روی جاخالی دادن است و نه روی دفاع، بلکه مهمترین بخش گیمپلی حمله و منحرف کردن حملات دشمنان است که اگر این کار را به خوبی یاد بگیرید، تقریبا با آسانترین بازی میازاکی روبرو خواهید بود. Sekiro: Shadows Die Twice یک تجربهی حدود ۳۵ الی ۴۰ ساعته برای اکثر بازیکنان خواهد بود که مملو از اعصاب خردی، جیغهایی از شادی شکست حریف و حیرت از خلاقیت سازندههای بازی است.
Doom Eternal
Doom Eternal عنوانی است که اگر عصبی هستید میتوانید به سراغ آن بروید. از ابتدا تا انتهای بازی بدون وقفه شاهد اکشن بینقص در بازی میباشیم. سرعت، هوش و عکسالعمل، همگی در این بازی لازم بوده تا توسط شیاطین کشته نشوید. بازی از نظر گیمپلی به عنوان پدر سبک شوتر شناخته میشود و اگر این نسخه را نیز تجربه کنید، کاملا به فلسفهی پشت این حرف پی خواهید برد و شاید بینقصترین حالت ممکن برای یک بازی شوتر اول شخص، همین Doom Eternal باشد. جلوههای بصری بازی خارقالعاده بوده و به خوبی حس قدرت و خشم را به شما انتقال میدهند. اگر جزء طرفداران سبک شوتر اول شخص یا بازیهای سرعتی دیوانهوار هستید، بازی Doom Eternal میتواند بهترین انتخاب ممکن برای شما روی اکس باکس وان باشد.
The Elder Scrolls V: Skyrim
یکی دیگر از بازیهای تمام نشدنی صنعت بازیهای ویدئویی! بازی The Elder Scrolls V: Skyrim در سال ۲۰۱۲ برای کنسولهای نسل هفتم منتشر شد و باید اقرار کنم که این بازی هر عنصر ممکن از هر سبکی را به بهترین نحو در خود جا داده بود. این عنوان یک نقشآفرینی تمام و کمال بود. شاید برای شما سؤال باشد که چرا The Elder Scrolls V: Skyrim پس از عرضه در نسل هفتم، باید در نسل هشتم نیز دوباره بازسازی شود و اینقدر نیز فروش داشته باشد. بازی یک خط داستانی جذاب حدوداً ۱۰ ساعته پیش پای شما میگذارد، ولی Skyrim تازه بعد از خط داستانی شروع میشود. ماموریتهای بازی به قدری متنوع بودند، به قدری راز در دل بازی نهفته بود، به قدری The Elder Scrolls V: Skyrim وسیع و شگفتانگیز کار شده بود، که اکنون در سال ۲۰۲۰ نیز هنوز خبرهای جدیدی برای این بازی منتشر میشود و مثلا یک غار مخفی با یک دشمن جدید در آن کشف میشود. بازی The Elder Scrolls V: Skyrim به معنای واقعی کلمهی بیپایان است! اگر دنیای عادی خودمان کمی خستهکننده است، میتوانید کاملا به دنیای The Elder Scrolls V: Skyrim سفر کرده و چندین سال را کاملا در آن سپری کنید. بدون شک این عنوان یکی از بهترین بازیهای اکس باکس وان است.
به پایان بهترین بازیهای ایکسباکس وان رسیدیم. فراموش نکنید که دیگر بازیهایی مثل HALO: MCC و سری فورزا موتور اسپورت و البته State of Decay و Sea of Thieves نیز از جمله بازیهای خوب ایکسباکس وان هستند.