نقد و بررسی

بررسی بازی Cloudpunk

آینده‌ در آسمان

احتمالاتی که در باب آینده‌ی بشریت تا به حال مطرح شده بسیارند، از شهرهای زیر دریا گرفته تا مناطقی که سکونت‌گاه ماشین‌های پرنده هستند. عنوانی که امروز قرار است به بررسیش بپردازیم، تصویری آسمانی از آینده را ارائه می‌دهد؛ بازی Cloudpunk درباره‌ی شهری است بر فراز آسمان‌ها که با وجود زرق‌وبرق بسیارش، در هسته بسیار تیره و تاریک است. شما هم نقش کسی را دارید که در این شهر غریب، محموله جابه‌جا کرده و لحظه به لحظه بیشتر غرق سیاهی شهر می‌شود. آیا یک پستچی ساده می‌تواند سرنوشت سلطنت آسمانی آیندگان را تغییر دهد؟ با بررسی عنوان Cloudpunk در وب‌سایت «پیکسل‌ آرتس» همراه باشید.

آرمان‌شهری در دل آسمان‌ها

داستان بازی در شهری خیالی به نام «نِوالیس» (Navalis) رخ می‌دهد که در آسمان‌ها بوده و پذیرای انواع و اقسام انسان‌هاست. بازیکنان در این شهر در نقش دختری خاورمیانه‌ای به نام «رانیا» (Rania)‌ قرار می‌گیرند. «رانیا»، که در گذشته یک موزیسین بوده، با درگذشت مادرش به‌دلیل فقر و تنگدستی تصمیم به کوچ رفته و از محل زندگی‌ خودش به Navalis مهاجرت می‌کند. وی در این شهر شغل کسی را دارد که با دریافت دستورات از سمت کمپانی غیرقانونی «کِلاودپانک» (Cloudpunk)، محموله‌های غیرعادی جابه‌جا کرده و گاها به رابطه‌های زیرزمینی ناخودآگاه کمک می‌کند. اساس و بنیان Cloudpunk در همین چند جمله خلاصه می‌شود: قاچاق و پست بسته‌هایی که بطور عادی، مطابق قوانین شهر، اجازه‌ی صادر شدن را ندارند. برای Rania که بخاطر نداشتن هیچ‌گونه پیش‌زمینه‌ی چندان غنی قادر به یافتن شغل نیست، کار برای یک گروه زیرزمینی مانند Cloudpunk تنها مورد ممکن است. اما چیزی که Rania نمی‌داند، این بوده که از طریق همین جابه‌جایی ساده قرار است سرنوشت هزاران ساکن شهر مذکور را تعیین کند. Cloudpunk روایت یک جنایت ساده نیست، بلکه داستان اسراری است که با گذشت زمان فراموش شده.

بررسی بازی Override: Mech City Brawl
خواندن

بررسی بازی Cloudpunk

چیزی که از همین ابتدا باید بدانید این است که عنوان Cloudpunk شدیدا داستان‌محور بوده و چیزی به اسم ‌گیم‌پلی چندان در آن وجود ندارد. در عوض، به لحاظ روایی، شدیدا غنی است. در طول بازی، Rania با اشخاص و موجودات متفاوتی برخورده که هر یک روایتی مجزا و تازه برای تعریف کردن دارند. اما دو شخص هستند که کماکان از ابتدا تا انتها با شما همراه بوده و با صحبت‌هایشان تفکر شما را به سمت‌وسوی بخصوصی می‌برند. اولین نفر، مسئول بخش کنترل بوده که صرفا او را با نام «کنترل» (Control) صدا می‌زنیم. ظاهر این شخص برملا نمی‌شود، در عوض به واسطه‌ی کردار و صدای او، متوجه شخصی پیر و فرتوت می‌شوید که زندگی‌اش را با راهنمایی حاملان کمپانی گذرانده و به کارش عادت کرده است. نفر دوم، هوش مصنوعی شخصی Rania بوده که «کامو» (Camus) نام دارد، اسمی برگرفته شده از فیلسوف مشهور «آلبر کامو». هرچند، حال به‌سبب مزاح یا موردی دیگر، کماکان «کَمِس» خطاب شده تا به نوعی تضاد بین دو اسم را نشان دهد. این هوش مصنوعی ذاتا پرسشگر است، بدان معنا در سرتاسر داستان دائما بابت کارهایی که Rania انجام داده یا اشخاصی که با آن‌ها در ارتباط است، سوال پرسیده، اخلاقی بودن یا منطقی بودنش را زیر سوال می‌برد. به نوعی، این هوش مصنوعی سعی دارد در پس وقایع بازی هدفی بیابد و بازیکن را هم با خود همراه می‌کند. از آنجایی که گاها بازی به شما حق انتخاب می‌دهد، وجود این دو شخصیت با چنین جزئیاتی در بازی بسیار حیاتی بوده تا بلکه به انتخاب‌های موجود هویت ببخشد.

بررسی بازی Resident Evil Village
خواندن

هرچند تمامی این انتخاب‌ها همیشه عاقبت خاصی ندارند. برای مثال، اولین موردی که در این زمینه با آن مواجه می‌شوید، جابه‌جایی محموله‌ای است که حاوی یک بمب ساعتی بوده و می‌تواند موجب خرابی بسیار شود. حال چه شما آن را مطابق دستور Cloudpunk به نقطه مشخص شده ببرید و چه آن را در محفظه‌ای بسته که تنها زباله در آن ریخته می‌شود قرار دهید، در نهایت دیالوگی متفاوت تنها نصیبتان شده و بازی را بدون دغدغه‌ی خاصی ادامه می‌دهید. نیاز است ذکر شود که این مورد بیانگر کلیه نقش‌آفرینی و موارد مشابه نبوده و صرفا باید بدانید که تمامی کارهای شما اثر بالقوه‌ای نخواهند داشت. جدای از روایت اصلی بازی، چندین روایت جزئی‌تر هم در بازی وجود داشته که بازیکن مطابق میلش می‌تواند با آن‌ها درگیر شده یا از آن‌ها عبور کند. این ماجراهای جزئی‌تر به سه شکل در بازی بیان می‌شوند. دسته‌ی اول را هنگام انجام ماموریت‌های اصلی تجربه می‌کنید. بعضی مواقع، مشتریان یا حتی محموله‌های شما (!) صحبت کرده و مواردی را تعریف می‌کنند که هم وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شهر را روشن کرده و هم زندگی شخصی آن‌ها را. دسته‌ی دوم، ماموریت‌های جانبی شما هستند که گاها مانند داستان‌های کوتاه بسیار جالبی ظاهر می‌شوند. یکی از این تجربیات، مواجه شدن با هوش مصنوعی آسانسوری بود که گمان می‌کرد با انتقال اشخاص آن‌ها را «بلعیده» و می‌خواهد تمامی بشر را هم ببلعد. درنهایت Rania با تنها یک کاسه سوپ او را فریب داده و آسانسور را به حالت ثابت خودش باز می‌گرداند. شکست بلعنده‌ی انسانیت هم موجب رونق کسب‌وکار رستورانی کوچک در ان محله می‌شود!

بررسی بازی Guilty Gear Strive
خواندن

بررسی بازی Cloudpunk

دسته‌ی آخر هم حین تعامل با ساکنان شهر Navalis رخ می‌دهند. برای مثال، با دو ربات آشنا می‌شوید که خود را از «اراذل» حساب کرده و می‌خواهند برای کودکان یک پارک تفریح درست کنند. وجود موارد یاد شده همگی در زنده نگه‌داشتن شهر Navalis کمک کرده و حس پویایی را به فضای بازی اضافه می‌کنند. کما این‌ که حضورشان در جهت از بین بردن حس تکرار و خستگی ذهن بازی بسیار مهم است. از آنجایی که برخی به شما ماموریت‌های جانبی داده، می‌توانید هر از گاهی صرفا به گردش و کاووش در شهر Cloudpunk که تمام باز و قابل دسترسی است و انجام ماموریت‌هایی که عموما در جمع‌آوری آیتم، فشردن دکمه یا حل پازل‌هایی بسیار ریز خلاصه می‌شوند بپردازید، تا کمی تنوع در روند و سیر بازی برایتان ایجاد شود. شخصیت‌پردازی Cloudpunk نیز عموما به نحو احسن انجام شده است. بعنوان مثال، خود Rania ابتدا دختری خام و تازه‌کار بوده که به مرور با کسب تجارب و صحبت‌ با انواع افراد، قبیل نقاشی پولدار و خودپسند یا جنایت‌کاری نامی و بانفوذ، از آن حالت سفید خود درآمده و با فضای شهر کنار می‌آید. تضاد فرهنگی در این بازی نقش بسیار پررنگی دارد. پروتاگونیست Cloudpunk از محله‌ای کمی سنتی‌تر و شرقی وارد شهری پیشرفته شده که مردمانش مطابق اصول و آدابی بسیار خودساخته و عجیب رفتار می‌کنند.

از دیگر موارد ستودنی این بازی، بعد اجتماعی و زبانی است. معمولا عناوینی که در سبک‌هایی چون Cyberpunk ساخته می‌شوند، به بعد مهمی چون زبان دقت نکرده و از‌ آن به سادگی عبور می‌کنند. اما وجود گستره‌ای از اصطلاحات یا لحنی که نماینده‌ی زمانه‌ی خود باشد، یا تمایلات و علایق اقشار گوناگون، خود به استقلال Setting آن عنوان و خاصیتش کمک بسیاری می‌کند. در Cloudpunk هم می‌توان این چیزها را مشاهده کرد. از این‌که چگونه ملت از «رجیستر» (Register)های جدید، دایره‌ای از لغات مختص وضعیت‌های مختلف حین ارتباط استفاده می‌کنند گرفته تا مشاغل‌شان، همگی می‌گویند که چگونه بشر پیشرفت کرده و حال در آینده قرار دارد تا به شما احساس واقعی بودن دست بدهد. واضح است که بازی به لحاظ داستانی بسیار غنی است؛ شخصیت‌پردازی و دنیایی قوی Cloudpunk هر بازیکنی را می‌تواند جذب خود کند، اما چیزی که مانع برآورده شدن پتانسیل نهایی‌اش می‌شود، گیم‌پلی شدیدا ساده‌اش است. تمام آنچه که از یک عنوان داستان‌محور بخواهید در این بازی هست؛ شخصیت‌های خوب، روایتی جذاب، دنیایی غنی و همگی هم در اولین برخورد عالی‌اند. اما به‌مرور و با پیشروی در بازی، به بازیکن کمی احساس تکرار و خستگی دست می‌دهد که اساسا بخاطر قسمتی است که مخاطب وارد عمل می‌شود.

بررسی بازی زولا
خواندن

گیم‌پلی بازی، در راستای داستانش، به جابه‌جایی محموله با یک ماشین پرنده یا با پای پیاده خلاصه می‌شود. شما از سمت بخش کنترل ماموریت دریافت کرده، به محل محموله می‌روید و در انتها ان را به دست مشتری می‌رسانید. بعضی مواقع ماموریت‌های شما کمی تغییر کرده و ممکن است حتی مثل یک تاکسی اشخاصی را سوار کنید. ماشین شما از سلامت بدنه و سوخت برخوردار است، لذا باید حواستان باشد که حین رانندگی به جایی نخورده یا سوخت ماشین را مدیریت کنید. بزرگراه‌های شهر Navalis و مجموعا همه نقاط آن پر از ماشین‌های معلق است. برای همین رانندگی در‌‌ آن می‌تواند چالش‌برانگیز شود، بخصوص آن‌که ماشین‌های پرنده مثل ماشین‌های عادی که تا به حال دیده‌اید رفتار نکرده و کنترلشان می‌تواند کمی سخت باشد. بازیکنان همچنین می‌توانند ماشین خود را شخصی‌سازی کنند که البته بایستی مبلغی را در ازای هرگونه مورد جدید پرداخت کرده و سپس از امکانات جدیدشان لذت ببرند. گیم‌پلی بازی متاسفانه با وجود شروع خوبش نمی‌تواند بازیکن را تا مدت زیادی پای خود نگه دارد، چرا که هیچ‌گونه چالش یا پیچش بخصوصی را در خود جای نداده است. از آنجایی که طول بازی حدودا ده ساعت است، به راحتی می‌توان تصور کرد که ده ساعت صرفا از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر چگونه می‌تواند موجب خستگی بازیکن شود. اگر در بازی چالش‌های ریزی مثل مسابقه یا Time Race وجود داشت، احتمالا چنین خرده‌ای به آن نمی‌گرفتیم، اما در وضعیت کنونی آنقدر کشش ندارد که بتواند مخاطبش را آنگونه که باید پای خود نگه‌دارد. نتیجه‌ی این امر، برآورده نشدن پتانسیل روایت بازی و لطمه دیدن آن است. هرچند که گیم‌پلی بازی مجموعا چیز بدی نیست، اما اصلا در حد و اندازه‌ی سایر بخش‌های Cloudpunk نبوده و نیاز به کار بیشتر داشت.

بررسی بازی Manifold Garden
خواندن

بررسی بازی Cloudpunk

زیبایی‌شناسی آیندگان از دید چند مکعب

اجمالا بگوییم، Cloudpunk شدیدا زیباست. علاوه بر زیبا بودن، بسیار هم خاص بوده و از حالتی متفاوت برای نمایان کردن ساختمان‌های آینده استفاده می‌کند. بافت‌ها و نماهای Cloudpunk از مکعب‌هایی که روی هم چینده شده‌اند ساخته شده و حالتی لگویی دارند. اما این مسئله برخلاف انتظارات نه تنها از جدیت دنیایی تیره در آینده کم نکرده بلکه شدیدا هم در راستای حفظ خصایل آن مفید بوده است. دنیای Cloudpunk متشکل از راه‌ها و خیابان‌هایی است مملو از ماشین و آدم. ساختمان‌ها، بُرد‌های تبلیغاتی، مکان‌های خدماتی و سایر موارد همگی با جزئیات بالا و رنگین طراحی شده و چشم‌نوازند. برای شخصیت‌های بازی در پنجره‌ی صحبت نیز یک طراحی واقع‌گرایانه‌ای در نظر گرفته شده که با فرهنگ و زمانه‌ی خود هم‌خوانی دارند. علیرغم زیبایی ظاهری، بازی راندمان چندان جالبی ندارد. در مواقع بسیاری، سرعت نوشته‌های پنجره‌ی مکالمه بسیار بیشتر از صدای شخصیت‌ها بوده که نه تنها خودسر رد می‌شوند، بلکه صدای آن شخصیت را هم قطع می‌کنند. برای عنوانی که اساسش روی همین صحبت‌ها خوابیده، چنین مشکلی شدیدا آزاردهنده بوده و امید است که بزودی رفع گردد. در بخش تنظیمات نیز ما با گزینه‌های بسیاری روبه‌رو نیستیم و اکثر موارد فنی بازی پیش‌فرض تعیین می‌شوند. قطعات موسیقی که برای بازی انتخاب شده عموما در سبک‌های Synthwave یا Retrowave بوده تا هم با اتمسفر بازی هم‌خوانی داشته باشند و هم آرامش ذهن ایجاد کنند. صداگذاری خود شخصیت‌ها، با وجود خوب بودن صدایشان کمی عجیب است. آن‌ها در مواقعی مطابق وضعیتی که در آن قرار دارند یا حال و احوال خود صحبت نکرده و کمی مصنوعی بنظر می‌رسند. اگر شخصیت شما حین متعجب بودن بازهم مثل هر روز خود صحبت کند، نمی‌تواند به اندازه‌ی لازم  احساس خودش را به مخاطب منتقل نماید که بازهم برای بازی داستان‌محوری مثل Cloudpunk یک مشکل است.بررسی بازی Cloudpunk

بررسی بازی Twelve Minutes
خواندن

سخن آخر

Cloudpunk مجموعا بازی خوب و قابل قبولی است. داستان و دنیای عظیمش بسیار غنی بوده و روایات ریز و درشتش شما را جذب خود می‌کنند. هرچند که مشکلاتی قبیل تکراری شدن روند گیم‌پلی، موارد فنی و صداگذاری بعضا نامتعارف باعث می‌شود بازی نتواند به پتانسیل نهایی خود دست یافته، به بازی به مراتب بهتر تبدیل شود. اگر دنبال یک عنوان داستان‌محور قابل قبول هستید که فضایی تخیلی و آینده‌نگرانه داشته باشد، Cloudpunk انتخابی است که ما در شرایط کنونی آن را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

بررسی بازی Cloudpunk

Cloudpunk مجموعا بازی خوب و قابل قبولی است. داستان و دنیای عظیمش بسیار غنی بوده و روایات ریز و درشتش شما را جذب خود می‌کنند. هرچند که مشکلاتی قبیل تکراری شدن روند گیم‌پلی، موارد فنی و صداگذاری بعضا نامتعارف باعث می‌شود بازی نتواند به پتانسیل نهایی خود دست یافته، به بازی به مراتب بهتر تبدیل شود. اگر دنبال یک عنوان داستان‌محور قابل قبول هستید که فضایی تخیلی و آینده‌نگرانه داشته باشد، Cloudpunk انتخابی است که ما در شرایط کنونی آن را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

داستانی غنی که توسط روایاتی چند پشتیبانی می‌شود
دنیایی پویا
شخصیت‌پردازی رضایت‌بخش
طراحی زیبا
موسیقی درخور
گیم‌پلی بازی بسیار ساده است و می‌تواند تکراری شود
مشکلات فنی اللخصوص در قبال پنجره‌ی صحبت‌ها
صداگذاری گاها عجیب می‌شود

امتیاز بازی : 8 [عالی ]
این بازی ارزش زمان و هزینه شما را دارد. این بازی تغییری «پایه‌ای» در ژانر خود ایجاد نمی‌کند و تنها به تقویت پایه‌های گذاشته شده توسط بازی‌های بزرگ بسنده می‌کند. مطمئنا طرفداران ژانر بازی از آن لذت می‌برند. در این بین مشکلاتی نیز در بازی دیده می‌شود که البته بخاطر کیفیت دیگر بخش‌ها، تاثیر آن‌ها را به‌ندرت حس می‌کنیم. ممکن است در این بین مشکلاتی وجود داشته باشد اما به‌هیچ‌عنوان به تجربه اصلی بازی لطمه‌ای وارد نمی‌کند.
عالی
عضویت
اطلاع از
guest

0 Comments
Inline Feedbacks
دیدن همه دیدگاه‌ها
دکمه بازگشت به بالا
0
Would love your thoughts, please comment.x