نقد و بررسی

بررسی بازی Twelve Minutes

کشف راز جنایت در دوازده دقیقه

دوازده دقیقه (Twelve Minutes) بازی کوچک و مستقلی است که تلاش شده با گرافیکی سه بعدی و استفاده از صداپیشگان مطرحی مثل ویلیام دفو، بزرگ و مهم به نظر برسد. اما حقیقت امر این است که اگر بازی اصلاً دیالوگ‌های صدادار هم نداشت و گرافیکش همانند آثار اشاره و کلیک قدیمی دوبعدی بود، بازهم نقاط ضعف و قوتش را حفظ می‌کرد.

بازی دوازده دقیقه روایت‌تر ماجرای پیچیده‌ای در دل یک موقعیت داستانی بسیار محدود اما جذاب است. در واقع چیزی که بازی را جالب توجه می‌کند همین است که توانسته در محیط یک آپارتمان تنگ و تاریک داستان مفصلی را تعریف کند.

شما کنترل مردی را ایفا می‌کنید که در ابتدای بازی به خانه‌اش مراجعت می‌کند. همسرش در منزل جشن کوچکی برپا کرده و همه چیز خوب به نظر می‌رسد، تا این‌که مأموری به سراغ زن و شوهر خوشبخت بازی می‌آید. او زن را به قتل پدرش متهم می‌کند و در برابر هر مقاومت شوهر بیچاره را می‌کشد. نکته جالب اما اینجاست که کاراکتر شوهر در یک گردش زمانی گیر کرده و هر بار که به دلایل مختلف کشته می‌شود یا آسیبی جدی می‌بیند یا حتی اگر بخواهد از خانه خارج شود بازی به ابتدای دخول وی به خانه برمی‌گردد. او وقایع اتفاق افتاده را به یاد می‌آورد اما دیگران اینگونه نیستند و همسرش هم حرفش را باور نمی‌کند. این چرخه هر دوازده دقیقه تکرار می‌شود به گونه‌ای که حتی اگر مأمور پلیس را بکشید هم بعد از دوازده دقیقه چرخه زمانی تکرار می‌شود. شما باید در همین زمان کم از معمای پلیسی پیش پایتان سر در آورید.

بررسی بازی A Plague Tale: Innocence
خواندن

نقد و بررسی بازی Twelve Minutes

همان‌طور که گفتیم بازی در سبک اشاره و کلیک است اما به خاطر همان چرخه زمانی که اشاره شد در انجام کارهایتان باید حسابی عجله کنید، از سوی دیگر بعد از چند بار تکرار چرخه زمانی می‌دانید که قرار است تا لحظاتی دیگر چه بلایی سر شخصیت های بازی آید برای همین همیشه حول خواهید بود. البته اگر زیادی در چرخه‌های بازی گیر کنید و ندانید که باید چه اقدامی انجام دهید متأسفانه بازی آن هیجان را از دست می‌دهد.

با هرچه تکرار بیشتر چرخه‌ها، بازی تکراری و ملال‌آورتر می‌شود به ویژه که باید یک سری اعمال را هر دفعه به دقت پشت سر هم انجام دهید تا به نتیجه دلخواه نهایی برسید. اگر هم بخواهید تمام پایان‌های بازی را ببینید باید بعضی کارها را متفاوت انجام دهید اما برخی دیگر را باید همیشه به نوعی دوباره تکرار کنید آن هم در محیط محدودی که معمولاً از زاویه دید بالا به پایین دیده می‌شود. این زاویه دید عملاً موجب می‌شود بازی جذابیت بصری خاصی نداشته باشد. هرچند حداقل می‌توان ادعا کرد زاویه دید بالا به پایین برای محیط بسیار کوچکی که با آن طرف هستید خیلی هم کارآمد و مفید است.

داستان بازی در اصل طولانی نیست، اما این‌که زنجیره دقیق علت و معلول‌ها را پیدا کنید تا به پایان بازی برسید زمان‌بر است. متأسفانه این علت و معلول‌ها گاهی خیلی منطقی هم نیستند و باید همین‌طوری کارهای مختلف را انجام دهید و همه چیز را بررسی کرده و اشیا و آدم‌ها را با هم ترکیب کنید بلکه بتوانید حاصلی متفاوت بیابید تا داستان به پیش رود.

بررسی مجموعه بازی‌های Yakuza Remastered Collection
خواندن

نقد و بررسی بازی Twelve Minutes

انتخاب دیالوگ هم بخشی از گیم پلی بازی است که چون همیشه می‌توانید برگردید و اشتباه خود را جبران کنید چندان بر جذابیت بازی تأثیرگذار نیست. البته همان‌طور که پیشتر گفتیم برای صداپیشگی بازی از هنرمندان هالیوودی استفاده شده که در حد یک بازی مستقل خیلی خوب عمل کرده‌اند.

یکی از نقاط قوت دیگر بازی اتمسفر سینمایی آن است که به نظر نگارنده روح فیلم‌های کلاسیک در آن زنده است. دوازده دقیقه را می‌توان با برخی آثار هیچکاک مقایسه کرد. آن خشونت بی‌پروا، حس تعلیق و البته رمز و راز فیلم‌های هیچکاک را می‌توان تا حدی در این اثر هم یافت. حتی طرح روی جعبه بازی با آن خطوط گرد و زمینه قرمز و کاراکتر سیاه رنگ به شدت یادآور پوستر فیلم سرگیجه هیچکاک است.

در انتها باید گفت دوازده دقیقه برای علاقه‌مندان به بازی‌های ماجرایی قدیمی‌تر خیلی جذاب خواهد بود. خوشبختانه بازی با اینکه روایت درگیر کننده‌ای دارد، مثل بازی‌های ماجرایی امروزی نظیر مجموعه سریالی The Walking Dead نیست که فقط بر داستان تأکید داشته باشد و بخش ماجرایی و حل پازل در حاشیه برود؛ بلکه اینجا معما حل کردن در اولویت است و این موجب شده با گیم پلی ساده‌ای طرف نباشید و به همین دلیل در کنار یک داستان خوب باید برای یک روند بازی تقریباً چالشی هم آمادگی داشت.

بررسی بازی Twelve Minutes

دوازده دقیقه گیم پلی خلاقانه و داستان جذابی دارد اما زود ملال‌آور می‌شود.

داستان درگیر کننده
روند بازی خلاقانه
صداپیشگی خوب
ملال آور شدن چرخه‌های زمانی
نبود جذابیت بصری

امتیاز بازی : 7.5 [خوب ]
تجربه یک بازی «خوب» حداقل انتظاری است که باید از یک بازی داشته باشیم، غیر از این است؟ دلایل مختلفی برای گرفتن این امتیاز وجود دارد. ممکن است بازی هیچگونه ایده تازه‌ای نداشته و تنها ایده‌های دیگر بازی‌ها را، هرچند خوب، باز استفاده می‌کند، گیم‌پلی تکراری و یا مشکلات فنی نیز می‌تواند از گونه مشکلاتی انگشت شماری باشد که این بازی با آن سر و کله می‌زند با این وجود بازی مخاطب خاص خود را خواهد داشت و در گوشه کنار دنیای خود چیز جذابی برای عرضه دارد/ به‌‌صورت کلی تجربه آن مفرح است.
خوب
عضویت
اطلاع از
guest

0 Comments
Inline Feedbacks
دیدن همه دیدگاه‌ها
دکمه بازگشت به بالا
0
Would love your thoughts, please comment.x