پس از چند سال حضور ابر قهرمانان مارول روی پرده سینما و موفقیت آنها در این صنعت، حالا نوبت آن رسیده که شاهد این ابر قهرمانان در بازیهای ویدیویی نیز باشیم. در همین راستا بازی Marvel’s Avengers تولید و عرضه شد. بازی که تمام تلاش خود را کرد تا نشان دهد که کمپانی مارول و قهرمانان آن میتوانند در بازیهای ویدیویی نیز همانند سینما سودآور باشند. در این بازی شما میتوانید در نقش قهرمانان گروه اونجرز حضور پیدا کرده و دنیا را نجات دهید. در این مطلب قصد داریم تا به بررسی داستان بازی Marvel’s Avengers بپردازیم، پس با پیکسل آرتس همراه باشید.
داستان بازی Marvel’s Avengers از جایی شروع میشود که یک دختر پاکستانی به اسم کامالا خان به همراه پدر خود راهی شهر سان فرانسیسکو شده است. گروه اونجرز قصد دارند تا در شهر سان فرانسیسکو مقر جدید خود را افتتاح کنند و جشنی به همین مناسب در حال برگزاری است. کامالا خان نیز در یک مسابقه با موضوع داستان نویسی در رابطه با گروه اونجرز شرکت کرده و توانسته جزء سه نفر برتر قرار گیرد و همزمان با افتتاح مقر جدید گروه اونجرز، برنده این مسابقه نیز اعلام خواهد شود.
پس از ورود کامالا به مقر جدید اونجرز، او با شخصیتهای مختلف این گروه صحبت میکند. در زمانی که کامالا در حال گشت و گذار در داخل مقر است، ناگهان با فردی به اسم دکتر تارلتون و دستیار او یعنی مونیکا رو به رو میشود. از بین صحبتهای دکتر تارلتون و مونیکا میفهمیم که این دو قرار است یک انرژی جدید به اسم تریژن را همزمان با افتتاح مقر جدید اونجرز رونمایی نمایند و این مقر جدید با انرژی تریژن فعالیت میکند.
کامالا در ادامه مسیر خود با نیک فیوری نیز مواجه میشود. زمانی که نیک در حال مصاحبه با خبرنگاران است، بدون آن که کامالا متوجه شود، دست او با محفظه انرژی تریژن برخورد میکند. بعد از این اتفاق میبینیم که مراسم افتتاحیه در حال برگزاری است و اعضای مختلف گروه اونجرز مثل کاپیتان آمریکا و مرد آهنی در حال سخنرانی هستند. در همین زمان ناگهان گروهی به شهر سان فرانسیسکو حمله کرده به بخشهای مختلفی از شهر آسیب میزنند. گروه اونجرز برای جلوگیری و مقابله با این حمله راهی پل گلدن گیت میشوند تا با این گروه مبارزه کنند.
در مبارزه با این گروه خرابکار شاهد آن هستیم که فردی به اسم تسک مستر، رهبری این گروه را برعهده دارد. بلک ویدو با تسک مستر مبارزه کرده و او را شکست میدهد اما پس از پایان نبرد متوجه میشویم که در واقع این حمله به شهر سان فرانسیسکو یک عملیات فریب بوده و عملیات اصلی در مقر اونجرز است.
خرابکاران به مقر اونجرز نفوذ کرده و سعی میکنند تا انرژی تریژن را بدزدند و کاپیتان آمریکا که به عنوان رهبر گروه اونجرز در مقر باقی مانده با آنها مبارزه میکند، اما ناگهان انرژی تریژن منفجر شده و مقر اونجرز به همراه نیمی از شهر سان فرانسیسکو از بین میرود. در این درگیری کاپیتان آمریکا نیز کشته شده و جنازه او پیدا نمیشود. از بین رفتن محفظه انرژی سبب میشود تا مه کل شهر سان فرانسیسکو را بپوشاند و افرادی که با این مه برخورد دارند، قدرتهای عجیبی به دست میآورند. وجود چنین قدرتهایی باعث میشود تا مردم دچار مشکلات مختلفی شوند به همین دلیل دولت سعی میکند تا برای حل مشکل راهکاری پیدا کند.
داستان بازی ۵ سال جلو میرود و دوباره به زمانی برمیگردیم که سالروز این اتفاق در شهر سان فرانسیسکو است. پنج سال پیش دولت دادگاهی را برای گروه اونجرز برگزار کرده و در این دادگاه گروه اونجرز خرابکار شناخته شده و به فعالیتهای این تیم ابر قهرمانی پایان داده شده است. یکی از کسانی که از انفجار مقر اونجرز زنده مانده، دکتر تارلتون است که حالا شرکتی به اسم AIM را تاسیس کرده. هدف دکتر تارلتون و شرکت AIM پیدا کردن راهکاری برای درمان مردم و از بین بردن این بیماری عجیب در شهر سان فرانسیسکو است.
با این که دکتر تارلتون این قول را داده که تمام سعی خود را صرف پیدا کردن دارو میکند، اما برخی از مردم شهر با فعالیتهای این شرکت مخالف بوده و گروهی به نام مقاومت را به وجود میآورند تا با شرکت AIM مقابله کنند. در همین زمان کامالا میتواند به دوربینهای مدار بسته مقر اونجرز نفوذ کرده و ویدیو لحظه مرگ کاپیتان آمریکا را مشاهده کند. در این ویدیو کامالا میبیند که دکتر تارلتون، کاپیتان آمریکا را به تله کشانده و با بستن درب محل نگهداری تریژن سبب کشته شدن او شده است.
زمانی که کامالا با این ویدیو مواجه میشود یک هکر به اسم تاینی دنسر به او پیام داده و با کامالا قراری در پارک قهرمانان میگذارد تا او را ببیند. وی میگوید در پارک قهرمانان در رابطه با این اتفاقات با یکدیگر صحبت میکنند. زمانی که کامالا در راه رسیدن به پارک قهرمانان است، مشاهده میکنیم که دستهای او به دلیل برخوردی که با انرژی داشته این قدرت را پیدا کرده تا در هر اندازهای بزرگ و کوچک شده و اشکال مختلفی به خود بگیرند.
پس از رسیدن کامالا به پارک قهرمانان متوجه میشویم افرادی که به سبب انتشار مه در شهر قدرتهای عجیب پیدا کردند، گم شدهاند و در همین زمان نیروهای AIM وارد پارک شده و سعی میکنند تا کامالا را پیدا نمایند. کامالا از پارک فرار کرده و از این مکان دور میشود اما در مسیر برگشت مونیکا او را پیدا کرده و کامالا را سوار ماشین میکند.
در ماشین بالاخره با تارلتون پس از حادثه سان فرانسیسکو مواجه میشویم و میبینیم که انفجار تریژن باعث شده تا ظاهر او تغییر کند. دکتر تارلتون به کامالا میگوید که در کشته شدن کاپیتان آمریکا نقشی نداشته و اگر کمکها و داروی مخصوص مونیکا نبود، دکتر تارلتون نیز سرنوشتی به جز مرگ نداشت. کامالا اما حرفهای او را باور نکرده و از ماشین فرار میکند. به دستور تارلتون رباتهای شرکت AIM به دنبال کامالا رفته و تلاش میکنند تا کاملا را دستگیر نمایند. در همین حین جنگجوی ناشناخته به کمک کامالا آمده و او را نجات میدهد، اما فرصتی برای صحبت کردن پیدا نمیشود و جنگجو کامالا را مجبور میکند تا از محل درگیری فرار کند.
پس از فرار کردن کامالا از دست رباتهای AIM، او سوار اتوبوس شده و به شهر یوتا میرود تا به گروه مقاومت بپیوندد. پس از ورود کامالا به شهر یوتا، او میتواند مقر قدیمی گروه اونجرز در این شهر را پیدا کند و پس از گشت و گذار در این مقر، کامالا با سپر کاپیتان آمریکا مواجه میشود.
در همین زمان هالک به کامالا حمله کرده و سعی میکند تا سپر را از او پس بگیرد. پس از آن که هالک سپر را از کامالا میگیرد، از او دور میشود و کامالا تنها میماند. او تصمیم میگیرد که به خارج از مقر رفته و مسیر خود را برای پیدا کردن گروه مقاومت ادامه دهد اما پس از خروج از مقر اونجرز با رباتهای شرکت AIM مواجه میشود. کامالا سعی میکند تا با رباتها مبارزه کند، در همین زمان هالک نیز به کمک او آمده و یک به یک رباتها را از بین میبرند. در این زمان کامالا متوجه قدرت عجیب خود میشود. او این توانایی را دارد تا اندازه خود را تغییر داده و بزرگ شود. در انتهای نبرد کامالا به دلیل ضعف جسمانی از حال میرود و زمانی که به هوش میآید، شاهد آن هستیم که هالک او را نجات داده و تبدیل به دکتر بنر شده است.
کامالا تمام آن چه در ویدیو مرگ کاپیتان آمریکا مشاهده کرده است را به بروس نشان داده و میگوید که باید با کمک یکدیگر در برابر دکتر تارلتون بایستند. بروس در ابتدا حرفهای کاملا را قبول نمیکند اما در نهایت متقاعد میشود تا دیگر اعضا گروه اونجرز را پیدا کرده و سعی کنند تا با شرکت AIM مقابله نمایند. بروس میگوید که برای ایجاد دوباره گروه اونجرز در ابتدا لازم است تا تونی استارک را پیدا کنند اما از آن جایی که هیچ کس از محل زندگی تونی استارک خبر ندارد، بروس و کامالا تصمیم میگیرند تا به سراغ هوش مصنوعی تونی یعنی جارویس رفته و از او کمک بخواهند.
در نهایت کامالا و بروس میتوانند هارد جارویس را پیدا کرده و او را فعال کنند. جارویس به آنها میگوید که تونی استارک به املاک خانوادگیش در نوادا رفته و در آن جا زندگی میکند. بروس و کامالا به سمت نوادا حرکت کرده و در کمال تعجب مشاهده میکنیم که تونی استارک در یک کانکس زندگی میکند و شرکت AIM تمامی داراییهای تونی را از او گرفته است.
پس از صحبتهایی که بین بروس، کامالا و تونی رد و بدل میشود، آنها تصمیم میگیرند که با کمک یکدیگر با AIM مقابله کنند. کامالا برای تونی ویدیو مرگ کاپیتان آمریکا را پخش میکند در همین زمان دوباره تاینی دنسر به کامالا پیام داده و میگوید که رباتهای شرکت AIM در حال نزدیک شدن به آنها هستند. تونی لباس مرد آهنی را پوشیده و با رباتهای شرکت AIM مبارزه میکند. با شکست دادن رباتها، تونی، بروس و کامالا به مقر اونجرز در یوتا میروند.
پس از رسیدن به مقر اونجرز، تونی استارک ویدیو مرگ کاپیتان آمریکا را به جارویس داده و از او میخواهد تا فیلم را به صورت کامل بازیابی کند. کامالا و بروس نیز برای پیدا کردن منابع به خارج از مقر میروند. در هنگام جستجو آنها با اعضای گروه مقاومت مواجه میشوند. یکی از اعضا مقاومت به بروس و کامالا میگوید که دکتر هنک پیم که یکی از اعضای گروه اونجرز بوده، به دنبال آنها میگردد و میخواهد تا با بروس صحبت کند. به همین دلیل بروس و کامالا به سمت مقر گروه مقاومت میروند.
پس از ورود به مقر این گروه، کامالا مشاهده میکند که تمامی افراد شهر سان فرانسیسکو که قدرتهای عجیبی پیدا کردهاند، توسط دکتر هنک پیم پیدا شده و در این مقر حضور دارند. کامالا در مقر گروه مقاومت با یک پسر به اسم دانته مواجه میشود.
دانته به او میگوید که شرکت AIM او و مادرش را دستگیر کرده بود و آنها را در زندانی در همین شهر نگهداری میکرد. دانته توانسته از زندان شرکت AIM فرار کند اما مادرش همچنان زندانی است. کامالا با دانته صحبت کرده و به او میگوید که گروه اونجرز تا چند روز آینده دوباره تشکیل شده و به زندان AIM حمله میکنند، اما دانته میگوید که قرار است زندان این شرکت تغییر کرده و به مکان دیگری منتقل شود و بهترین فرصت برای نجات مادرش همین حالا است.
کامالا صحبتهای رد و بدل شده را به بروس و دکتر هنک پیم میگوید اما این دو بیان میکنند که حمله به زندان در شرایط فعلی ریسک بالایی دارد. کامالا به حرفهای بروس و دکتر هنک پیم توجهی نکرده و به تنهایی به سمت زندان حرکت میکند. با ورود کامالا به زندان شاهد حمله رباتها به او هستیم اما کامالا به خوبی در زندان پیشروی کرده و رباتها را از سر راه خود برمیدارد اما در نهایت مثل مبارزه قبلی خسته و بیهوش میشود.
پس از به هوش آمدن کامالا مشاهده میکنیم که کامالا توسط مونیکا و دکتر تارلتون دستگیر شده است. کامالا به صحبتهای این دو گوش داده و متوجه میشود که مونیکا نتوانسته دارویی برای درمان بیماری مردم شهر پیدا کند. دکتر تارلتون به مونیکا میگوید که دیگر نباید انرژی و وقت خود را صرف پیدا کردن درمان کند، بلکه باید تمام تمرکز شرکت AIM روی ساخت رباتهای جدید باشد. رباتهایی که بتوانند نیروهای انسانهای عجیب را تقلید کرده و مثل آنها رفتار کند.
در همین زمان یک جنگجوی که صورت خود را پوشانده است وارد زندان AIM شده و به رباتهای این شرکت حمله میکند. زمانی که این جنگجو ماسک خود را بر میدارد، میفهمیم که او بلک ویدو است. بلک ویدو کامالا را نجات داده و با مونیکا مبارزه میکند. در همین زمان نیروهای مقاومت نیز به مقر AIM حمله کرده و مونیکا را دستگیر میکنند.
کامالا با بلک ویدو صحبت کرده و به او میگوید که قصد دارد تا به خانه بازگردد زیرا نمیتواند به خوبی مبارزه کند. بلک ویدو به کامالا پاسخ میدهد که تمام این مدت او را زیر نظر داشته و در واقع هم تاینی دنسر و هم جنگجویی که او را در شهر سن فرانسیسکو نجات داده، بلک ویدو بوده و اگر کامالا تلاش کند، میتواند یک جنگجوی موفق شود.
با دستگیری مونیکا در مقر اونجرز، بروس سعی میکند تا اطلاعاتی در رابطه با محل انسانهای قدرت یافته که توسط شرکت AIM دستگیر شدهاند را از طریق بازجویی از مونیکا به دست بیاورد، اما مونیکا هیچ حرفی در این باره نمیزند. در همین زمان رباتهای شرکت AIM به مقر اونجرز حمله میکنند تا مونیکا را نجات دهند. ثور که تا پیش از این هیچ خبری از او نداشتیم به کمک اونجرز آمده و با رباتها مبارزه کرده و آنها را شکست میدهد، اما در نهایت مونیکا میتواند از مقر گروه اونجرز فرار کند.
جارویس بالاخره میتواند فایلهای صحنه مرگ کاپیتان آمریکا را بازیابی کند. در فایل نهایی که نسخه کاملی از فیلم ضبط شده است میبینیم که کاپیتان آمریکا به دکتر تارلتون میگوید که از محل نگهداری انرژی تریژن بیرون رفته و درب را ببندد و در این زمان خود کاپیتان آمریکا به محفظه حمله کرده و آن را منفجر میکند.
با مشاهده این فیلم گروه اونجرز دچار شوک بسیار بزرگی شده و اعضای گروه میفهمند که تمامی این اتفاقات به خاطر اشتباه گروهی اونجرز بوده است. این شوک باعث میشود تا دوباره گروه از یکدیگر فاصله گرفته و تا مرز فروپاشی جلو رود. کامالا در تنهایی خود دوباره فیلمهای بازجویی مونیکا را مشاهده میکند و به این نکته پی میبرد که محل نگهداری انسانهای قدرت یافته، در یک ماهواره خارج از زمین است.
او با دیگر اعضا صحبت کرده و آنها را متقاعد میکند تا به این آزمایشگاه حمله نمایند. تونی لباس خود را بروزرسانی کرده و به ماهواره نفوذ میکند. پس از ورود تونی به آزمایشگاه فضایی گروه AIM، متوجه میشویم که یک زندانی در این آزمایشگاه نگهداری میشود.
تونی رباتها را از بین برده و سعی میکند تا این زندانی را پیدا نماید. در نهایت میفهمیم که این زندانی کاپیتان آمریکا بوده و مونیکا ۵ سال است که کاپیتان را در این آزمایشگاه فضایی زندانی کرده و از خون او برای نجات تارلتون و ایجاد رباتها استفاده میکرده.
تونی، کاپیتان آمریکا و ثور ماهواره را از مدار جدا کرده و به سمت زمین میآیند. پس از ورود کاپیتان آمریکا به مقر و با مواجه شدن او با دیگر اعضای گروه اونجرز، کاپیتان آمریکا میگوید که علت نابود کردن راکتور این بوده که راکتور در حال خارج کردن چیزی از داخل زمین بوده است و اگر این اتفاق میافتاد و آن چیز از قلب زمین خارج میشد، گسل سن آندریاس فعال شده و کل شهر سن فرانسیسکو از بین میرفت و به همین خاطر کاپیتان آمریکا به راکتور حمله کرده تا جلوی نابودی کل شهر را بگیرد.
با فرار کردن کاپیتان آمریکا از آزمایشگاه AIM، دکتر تارلتون متوجه میشود که مونیکا در این پنج سال به او دروغ گفته و در حال استفاده از خون کاپیتان آمریکا بوده است و دارویی معجزه آسای مونیکا نیز از کاپیتان آمریکا گرفته میشد. دکتر تارلتون حالا تغییر کرده است و تبدیل به یک موجود جدید به نام موداک شده. موداک به قدری داروی مونیکا را به بدن او تزریق میکند که مونیکا میمیرد.
گروه اونجرز تصمیم میگیرند که با تمام قوا به مقر AIM حمله کنند. زمانی که گروه به پایگاه دشمن میرسد، شاهد آن هستیم که یک سرباز از نژاد کری از اعماق زمین بیرون میآید. کریها یک نژاد فضایی بسیار قدرتمند و باستانی هستند و این سرباز کری در زیر زمین تا مدتها حضور داشته و راکتور نیز قصد داشته تا این سرباز را از زیر زمین خارج کند.
به فرمان موداک، سرباز کری با گروه اونجرز مبارزه میکند. کامالا متوجه می شود که گروه اونجرز در برابر سرباز کری شانس آنچنانی ندارد و به همین دلیل از قدرت ویژه خود استفاده کرده و اندازه خود را تغییر میدهد تا با او مبارزه کند. کامالا در نهایت این سرباز را شکست میدهد و با از بین رفتن سرباز کری، موداک نیز به داخل دریا میفتد.
با از بین رفتن موداک، شاهد پیروزی اونجرز هستیم. پس از پایان این اتفاقات کامالا دوباره به خانه برگشته و از پدر خود اجازه میگیرد تا عضو جدیدی از گروه اونجرز شود، پدر او نیز قبول میکند. در صحنه پایانی اما مشاهده میکنیم که مونیکا زنده مانده و حالا تبدیل به رهبر جدید گروه AIM شده است.
در اینجا داستان بازی Marvel’s Avengers به اتمام میرسد. پایان بندی این بازی نشان از این دارد که در آینده میتوانیم شاهد نسخههای دیگری از مجموعه Marvel’s Avengers نیز باشیم. اگر قصد دارید تا بازی Marvel’s Avengers را تجربه کنید، میتوانید به سراغ مقاله بررسی بازی Marvel’s Avengers در سایت پیکسل آرتس رفته و این مطلب را مطالعه نمایید تا با این بازی بیشتر آشنا شوید.