وقتی نام Monster Hunter به گوش میرسد، ذهن ما ناخودآگاه به سمت نبردهای حماسی، سخت و نفسگیر با هیولاهای غولپیکر میرود. سری اصلی، یک رقص بیرحمانه از جاخالی دادن، مدیریت استقامت و شناختن الگوی رفتاری دشمن است. اما «داستانها» (Stories) مسیر کاملاً متفاوتی را در پیش میگیرد. این سری، اسپینآف رنگارنگ و خوشقلب کپکام، این سوال جسورانه را میپرسد: «چه میشد اگر به جای شکار این هیولاها، آنها را میدزدیدیم… یعنی… با آنها دوست میشدیم؟»
Monster Hunter Stories Collection که اکنون پس از سالها انحصار پلتفرمهای دیگر، راه خود را به اکوسیستم ایکس باکس باز کرده، یک باندل ارزشمند شامل نسخهی اول (یک ریمستر از بازی 3DS) و دنبالهی مدرن آن، Wings of Ruin است. این مجموعه، دعوتی است به دنیایی که در آن به جای «شکارچی» (Hunter)، یک «سوارکار» (Rider) هستید. اما آیا این تغییر فرمول، از یک اکشن سختکور به یک JRPG نوبتی، در عمل موفق است؟
هیولاها در جیب شما: هسته گیمپلی
برخلاف سری اصلی، هر دو بازی Stories نقشآفرینیهای نوبتی کلاسیک با المانهای جمعآوری هیولا، شبیه به Pokémon، هستند. هستهی گیمپلی شما دیگر حول محور کشتن یک هیولا و ساخت زره از آن نمیچرخد؛ بلکه حول محور «پیدا کردن لانه» (Den)، «دزدیدن یک تخم» (Stealing an Egg) و «پرورش یک مانستی» (Monstie – هیولای دوست شما) میگردد.
سیستم مبارزات، یک نسخهی پیچیدهتر از «سنگ-کاغذ-قیچی» است. شما و هیولایتان در کنار هم میجنگید و حملات به سه نوع اصلی تقسیم میشوند: قدرت (Power)، سرعت (Speed) و تکنیک (Technical). قدرت، تکنیک را میبرد؛ تکنیک، سرعت را میبرد؛ و سرعت، قدرت را میبرد.
زمانی که شما و دشمنتان به هم حمله میکنید، یک «Head-to-Head» رخ میدهد و هر کس الگوی درست را انتخاب کند، پیروز میشود. این سیستم در ابتدا بسیار ساده به نظر میرسد، اما با اضافه شدن مهارتهای ویژه، حملات ترکیبی با «مانستی» خود (Kinship Skills) و نیاز به تعویض هیولا در میانه نبرد برای مقابله با دشمنان مختلف، عمق قابل قبولی پیدا میکند.
جذابترین بخش، «آیین انتقال ژن» (Rite of Channeling) است. شما میتوانید ژنهای یک هیولا را به هیولای دیگر منتقل کنید تا یک «مانستی» بینقص با مهارتهای دلخواه خود بسازید. این سیستم به تنهایی میتواند دهها ساعت شما را درگیر خود کند.
بخش اول: Monster Hunter Stories 1 – میراث یک کنسول دستی
ورود به نسخهی اول این مجموعه، مانند باز کردن یک کپسول زمان است. MHS1 در اصل یک بازی نینتندو 3DS بوده و این «ریمستر»، هرچند تلاش قابل تقدیری کرده، اما نمیتواند استخوانبندی کهنهی آن را پنهان کند.
این نسخه برای اولین بار با صداگذاری کامل (انگلیسی و ژاپنی) و جلوههای بصری HD عرضه شده است. داستان، ساده، دلگرمکننده و بسیار کلیشهای است: شما یک سوارکار جوان هستید که روستای شما توسط یک هیولای آلوده به «آفت سیاه» (Black Blight) تهدید میشود.
نقاط قوت MHS1 این است که جذابیت هستهی اصلی گیمپلی را به خوبی معرفی میکند. سیستم جمعآوری تخمها و ساخت «مانستی» به شدت اعتیادآور است. اما نقاط ضعف آن به سرعت خود را نشان میدهند. دنیای بازی به شدت خالی و محیطها ساده و تکراری هستند. انیمیشنها خشکاند و ساختار مأموریتها به سرعت به «برو فلان آیتم را بیاور» یا «فلان تعداد هیولا را بکش» خلاصه میشود. سرعت پایین مبارزات و «گریند» (Grind) زیاد برای پیشرفت، در مقایسه با استانداردهای مدرن، میتواند خستهکننده باشد.
این یک بازی خوب است، اما به وضوح متعلق به یک نسل قبل است و بهترین کارکرد آن در این مجموعه، آمادهسازی شما برای بازی دوم است.
بخش دوم: Wings of Ruin – تکامل واقعی
بلافاصله پس از MHS1، ورود به Monster Hunter Stories 2: Wings of Ruin مانند یک جهش نسلی کامل است. این بازی، همان چیزی است که نسخهی اول آرزو داشت باشد. از نظر بصری، MHS2 با سبک هنری سل-شید (Cel-shaded) چشمنواز خود، یک بازی زیبا و پرجزئیات است. انیمیشنها روان، افکتها چشمنواز و دنیای بازی بسیار بزرگتر و پویاتر است.
داستان این بار حول محور یک راتالوس (Rathalos) افسانهای با «بالهای تباهی» میچرخد که طبق پیشگوییها، دنیا را نابود خواهد کرد. باز هم کلیشهای؟ بله. اما این بار اجرا بسیار بهتر، سینماییتر و درگیرکنندهتر است.
گیمپلی نیز در همهی جهات بهبود یافته است. مبارزات سریعتر هستند (با قابلیت افزایش سرعت تا 3X)، رابط کاربری تمیزتر است و QoL (کیفیت زندگی) بسیار بهتری ارائه میدهد. سیستم سنگ-کاغذ-قیچی همچنان پابرجاست، اما با اضافه شدن امکان هدفگیری اعضای مختلف بدن هیولاها (شبیه به سری اصلی) و نیاز به استفاده از سلاحهای مختلف (برش، ضربه، نفوذ)، لایهی استراتژیک عمیقتری پیدا کرده است.
با این حال، MHS2 نیز از مشکلات سری رنج میبرد. ساختار مأموریتها هنوز هم به شدت تکراری است. حلقهی گیمپلی (رفتن به لانه، دزدیدن تخم، تکرار) پس از ۴۰ ساعت، جذابیت اولیهی خود را از دست میدهد و سیستم مبارزات، با وجود بهبودها، هرگز به عمق استراتژیک یک Persona یا حتی خود سری اصلی Monster Hunter نمیرسد و در نهایت، کمی بیش از حد به شانس (RNG) متکی است.
جمعبندی: یک باندل ارزشمند اما ناهمگون
Monster Hunter Stories Collection روی ایکسباکس یک پیشنهاد بسیار جذاب، به خصوص برای طرفداران JRPG و بازیکنان جوانتر است. این مجموعه دهها (و شاید صدها) ساعت محتوا را در قالب دو بازی بسیار سرگرمکننده ارائه میدهد. تجربهی این دو بازی پشت سر هم، به خوبی سیر تکاملی این اسپینآف را نشان میدهد: از یک ایدهی جذاب اما محدود روی 3DS، تا یک JRPG پولیشخورده و زیبا در نسخهی دوم.
با این حال، این مجموعه بینقص نیست. نمرهی ۷.۵ ما به این دلیل است که در زیر این پوستهی رنگارنگ و جذاب جمعآوری هیولا، یک هستهی گیمپلی نسبتاً ساده و تکراری نهفته است. MHS1 به شکل دردناکی تاریخ مصرف گذشته حس میشود و MHS2، با تمام بهبودهایش، نمیتواند از تکرار مأموریتها و داستانی قابل پیشبینی فرار کند.
این مجموعه یک ورود راحت و تجربه سطحی در دنیای JRPG است. اگر به دنبال یک Pokémon با بودجهی کلان و اژدهایان غولپیکر هستید، Stories Collection بهترین گزینهی شما روی ایکسباکس است. اما اگر انتظار عمق استراتژیک و بیرحمی سری اصلی Monster Hunter را دارید، بهتر است شمشیر بزرگ خود را در جای دیگری تیز کنید.
Monster Hunter Stories Collection روی ایکسباکس یک پیشنهاد بسیار جذاب، به خصوص برای طرفداران JRPG و بازیکنان جوانتر است. این مجموعه دهها (و شاید صدها) ساعت محتوا را در قالب دو بازی بسیار سرگرمکننده ارائه میدهد. تجربهی این دو بازی پشت سر هم، به خوبی سیر تکاملی این اسپینآف را نشان میدهد: از یک ایدهی جذاب اما محدود روی 3DS، تا یک JRPG پولیشخورده و زیبا در نسخهی دوم.
MHS2 یک جهش گرافیکی و گیمپلی عظیم نسبت به نسخهی اول است
سیستم اعتیادآور جمعآوری «مانستی» و شخصیسازی ژنتیکی
فرمول مبارزات نوبتی بسیار در دسترس و سرگرمکننده
پورت روان و باکیفیت روی ایکسباکس
ساختار مأموریتها در هر دو بازی به شدت تکراری و خستهکننده است
داستان در هر دو بازی ساده و کلیشهای است
مبارزات در درازمدت میتوانند بیش از حد به شانس متکی باشند