یکی از خریدهای بحثبرانگیز چند سال اخیر، خریداری بتزدا (Bethesda) توسط مایکروسافت بود. ماحصل این خرید دسترسی غول تکنولوژی آمریکا به استودیوهای خوشذوقی چون آرکین (Arkane) بود و حالا، ارتش تا دندان مسلح استودیوهای فرست پارتی مایکروسافت، از همیشه درخشانتر به نظر میرسد. با این حال، بتزدا قبل از این معامله چندین قرارداد با رقیب مایکروسافت یعنی سونی به امضا رسانده بود تا برخی عناوین این کمپانی، برای مدت مشخصی در انحصار کنسول پلیاستیشن ۵ باقی بماند. یکی از این بازیها، Deathloop بود که سال گذشته برای پلیاستیشن ۵ منتشر شد و توانست نام خود را بهعنوان یکی از بهترین بازیهای تماما نسل نهمی بر سر زبانها بیندازد. حالا و پس از گذشت یک سال، این بازی برای کنسولهای اکسباکس سری اکس و اس نیز منتشر شده و گیمرهای بیشتری میتوانند به این تجربه لذتبخش، ناب و دوستداشتنی دسترسی پیدا کنند. با پیکسل آرتس و بررسی نسخه Xbox بازی Deathloop همراه باشید.
در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که همگام با عرضه نسخه اکسباکس بازی دثلوپ، یک بهروزرسانی جدید با نام Goldenloop نیز برای این بازی روی تمامی پلتفرمها منتشر شده که با خود محتویات تازهای را به همراه دارد و در طول بررسی گریزی نیز به آنها خواهیم زد.
دثلوپ ماجرای قاتلی به نام کُلت (Colt) را روایت میکند که در یک لوپ بیانتها در منطقهای به نام بلکریف گرفتار شده است. راه نجات از این چرخه بیپایان؟ کشتن ۸ دشمن اصلی که با نام ویژنری (Visionary) شناخته میشوند. داستان بازی پیچ و خمهای زیادی دارد و به جز بحث دیالوگها و کاتسینها، از طریق قصهگویی غیرمستقیم مانند نامهها استفاده میکند. برای پی بردن به تمامی نکات نهفته در بازی از حیث داستانی، لازم است تا به خوبی محیطها را بگردید و قطعات پازل را کنار هم بچینید. بلکریف پر شده از اطلاعاتی که شاید در نگاه اول جزئی و ناکارآمد باشند، ولی در حقیقت تکهای از پازل کلی داستانی بازی به شمار میآیند. سنت همیشگی آرکین یعنی پایانهای مختلف هم در بازی گنجانده شده و اتفاقا یکی از ویژگیهای بهروزرسانی یکسالگی بازی، گسترش یکی از پایانهای بازی است.
دیالوگنویسی دثلوپ یک سر و گردن از آثار قبلی آرکین بالاتر است. نویسندگان به خوبی توانستهاند از جادوی کلمات برای تبدیل کلت به یک آدم بدبین، پر از ابهام ولی در عین حال مصمم برای شکستن لوپ استفاده کنند و جولیانا نیز دیالوگهای جذابی دارد که حضورش را در بازی در کنار عنصری استرسزا، به یک شخصیت جذاب تبدیل میکند. کنشها و واکنشهای این دو شخصیت باعث ایجاد دینامیک جذابی میان آنها شده و از لحاظ شخصیتپردازی، با یکی از آثار بهتر آرکین طرف هستیم. این قدرت بالای نویسندگی بازی حتی در یادداشتهایی که پیدا میکنید هم روشن و واضح است.
یکی از نکات جالب بازی، حضور یک قاتل دیگر به نام جولیانا در بلکریف است. جولیانا در هر لوپ به شکلی مخفیانه و ناگهانی سعی در از پای درآوردن کلت و دشوارتر کردن ماموریت او برای از بین بردن ویژنریهاست. اگر بازی را به صورت آفلاین تجربه کنید، هوش مصنوعی جولیانا را کنترل خواهد کرد و اگر آنلاین باشید، یک بازیکن دیگر میتواند نقش جولیانا را برعهده بگیرد. در بهروزرسانی گلدنلوپ، قابلیت کراسپلتفرم نیز به بازی اضافه شده و حالا Matchmaking از همیشه لذتبخشتر و سادهتر شده است. حضور جولیانا به بازی نوعی حس تعلیق توام با هیجان را اضافه کرده و بار دیگر آرکین نشان داده که در زمینه خلق تعلیق در بازیهایش، فوقالعاده عمل میکند. بازی در نقش جولیانا شاید به اندازه بازی در نقش کلت جذاب نباشد، ولی کماکان یک نوآوری جالب توجه از سوی سازندگان برشمرده میشود.
هر بار که کُلت بمیرد، لوپی که در آن قرار دارد ریست میشود و باید از ابتدا شروع به از بین بردن دشمنان کنید. همین مسئله، باعث میشود تا اهمیت شناخت دنیای بازی دوچندان باشد. در واقع،شما با هر ترتیبی که خواستید میتوانید به سراغ از بین بردن ویژنریها بروید. همین مسئله، بار دیگر ذات Immersive Sim بودن آثار آرکین را بار دیگر به رخ شما میکشد. هر بار که میمیرید، از اطلاعاتی که در لوپهای قبلی به دست آوردهاید برای پیروزی استفاده خواهید کرد. در حقیقت روندی شبیه به آثار دارک سولز را در دثلوپ طی میکنید؛ قرار است در بازی بارها بمیرید اما هر بار مردن، با خود تجربه ارزندهای را برای شما به همراه خواهد داشت. این آزادی عمل باعث شده تا بازی برای چند بار تجربه هم کماکان تر و تازه و بکر باقی بماند و بتواند برای مدت قابل توجهی شما را سرگرم کند.
شما هم میتوانید به صورت مخفیانه بازی را پیش ببرید و هم تمام دشمنان را به گلوله ببندید. این آزادی عمل همیشگی بازیهای آرکین، در دثلوپ هم ملموس است و شما را راهی سفری جذاب و هیجانانگیز میکند و سکان هدایت کشتی در دل این تجربه حیرتآور را به خودتان میسپارد. دشمنان بازی خیلی متنوع نیستند – حتی با وجود این که در بهروزرسانی گلدنلوپ یک نوع جدید هم به آنها اضافه شده – ولی به لطف گوناگونی تراکم آنها در مناطق و سناریوهای مختلف، دثلوپ همانقدری از شما دقت و حوصله میطلبد که فرنچایز Dishonored از شما میخواست. در این مسیر، ارتقاهای مختلف و تواناییهایی که میتوانید آنها را آزاد کنید نیز به کمک شما میآیند و عنصر تنوع را چاشنی گیمپلی بازی میکنند.
دثلوپ یک بازی بسیار خوشرنگ و لعاب است که چون تماما نسل نهمی به حساب میآید، ممکن است از گرافیک آن انتظار بالایی داشته باشید. با این حال، خیلی هم امیدتان را بالا نبرید. از لحاظ هنری، با یک بازی بسیار خوب طرف هستیم – مثل بقیه بازیهای آرکین – که به خوبی حس حضور در یک شهر دهه شصتی را به شما منتقل میکند. موسیقیهای هیجانآور بازی هم در ترکیب با این نوع از معماری، به شما حس یک فیلم جاسوسی دهه شصت میلادی را منتقل میکنند و هر لحظه آدرنالین در بدن شما ترشح میشود. با این حال، از لحاظ فنی با یک بازی کمنقص طرف نیستیم. در بازی حالتهای گرافیکی مختلفی تعبیه شده ولی تمامی آنها یا از مشکل افت فریم رنج میبرند یا رزولوشن در آنها به اندازه کافی بالا نیست. بازی روی اکسباکس سری اکس نسبت به پلیاستیشن ۵ کمی بهتر اجرا میشود، اما همچنان عاری از مشکل نیست. به هر صورت، اگر انتظار یک بازی پرچمدار از لحاظ گرافیکی را نداشته باشید در نهایت غرق در زیباییهای هنری دثلوپ خواهید شد و مشکلات خیلی به چشمتان نخواهد آمد.
دثلوپ شاید آخرین بازی آرکین برای پلتفرمهای پلیاستیشن باشد. یکی از بهترین بازیهای سال ۲۰۲۱، در سال ۲۰۲۲ هم کماکان یکی از بهترین تجربههاییست که میتوانید روی کنسولهای نسل نهمی داشته باشید. دثلوپ برای اکسباکس سری اکس و اس در شرایطی منتشر شده که مشترکین سرویس گیمپس، میتوانند به راحتی و بدون نیاز به خرید بازی، به تجربه آن بپردازند. اگر از آثار قبلی آرکین لذت بردهاید، مطمئنا از دثلوپ هم خوشتان خواهد آمد. اگر هم با آرکین و بازیهای شگفتانگیزش آشنا نیستید، کماکان دثلوپ میتواند یک معجون خوشطعم باشد که شما را به تجربه بقیه بازیهای آرکین – که آنها هم روی سرویس گیمپس حضور دارند – ترغیب کند.
اگر از آثار قبلی آرکین لذت بردهاید، مطمئنا از دثلوپ هم خوشتان خواهد آمد. اگر هم با آرکین و بازیهای شگفتانگیزش آشنا نیستید، کماکان دثلوپ میتواند یک معجون خوشطعم باشد که شما را به تجربه بقیه بازیهای آرکین - که آنها هم روی سرویس گیمپس حضور دارند - ترغیب کند.

گیمپلی جذاب با ارزش تکرار بالا
طراحی فوقالعاده بلکریف
موسیقیهای هیجانآور
تنوع دشمنان هنوز هم راضیکننده نیست