بازی Moonlighter که بهزودی قسمت دوم آن نیز منتشر میشود، دارای داستانی جذاب و شنیدنی است. در ادامه میتوانید داستان بازی Moonlighter را مطالعه کنید و از اتفاقات و رویدادهای قسمت اول سری Moonlighter آگاه شوید.
مقدمه: میراث یک تاجر ماجراجو
داستان Moonlighter در نگاه اول ساده به نظر میرسد: یک بازی پیکسلی جذاب دربارهی پسری به نام «ویل» (Will) که شبها ماجراجویی میکند و روزها غنائمش را در مغازهاش میفروشد. اما در زیر این پوستهی دلپذیر، داستانی عمیقتر و کیهانیتر از آنچه تصور میکردیم پنهان شده است. این، داستان شهر «رینوکا» (Rynoka)، راز «سیاهچالها» (The Dungeons) و پسری است که سرنوشتش فراتر از ادارهی یک مغازهی کوچک بود.
بخش اول: شهر رینوکا و رویای فراموششده
شهر کوچک رینوکا، زمانی قطب ماجراجویان و بازرگانان بود. همهچیز به «سیاهچالها» بستگی داشت؛ مجموعهای از پورتالهای اسرارآمیز که در نزدیکی شهر کشف شده بودند و ماجراجویان را به سرزمینهای ناشناختهی پر از هیولا و گنج میبردند. اما پس از یک حادثهی فاجعهبار، این سیاهچالها به شدت خطرناک تلقی شدند و به جز چهار مورد اول، همگی مُهر و موم شدند.
با گذشت زمان، رینوکا رونق خود را از دست داد و به شهری تقریباً متروکه تبدیل شد. جوانان شهر را ترک کردند و تنها افراد مسن و خاطرات گذشته باقی ماندند.
بخش دوم: شخصیتهای کلیدی داستان
۱. ویل (Will): قهرمان داستان ما، ویل، جوانترین عضو باقیمانده در رینوکا و صاحب مغازهای به نام «مونلייتر» (Moonlighter) است. این مغازه میراث خانوادگی اوست. اما ویل، برخلاف توصیههای «پیت دیوانه»، رویایی بزرگتر در سر دارد: او میخواهد کاری را انجام دهد که هیچکس موفق به انجامش نشده؛ گشودن «درب پنجم» (The 5th Door) و کشف حقیقت نهایی سیاهچالها.
۲. پیتِ دیوانه (Crazy Pete): پیرمردی مرموز که همیشه در نزدیکی ورودی سیاهچالها نشسته و به ویل هشدار میدهد. «پیت» در واقع یک باستانشناس و محقق کهنهکار است که عمر خود را صرف مطالعهی سیاهچالها کرده است. او در دفترچهی خاطرات خود (که در طول بازی پیدا میشوند) اطلاعات کلیدی دربارهی ماهیت این پورتالها و خطرات آنها ثبت کرده است. او نقش یک مربی دلسوز اما بدبین را برای ویل ایفا میکند.
۳. زنون (Zenon): یک تاجر و آهنگر مسن که به ویل در مدیریت کسبوکارش و ارتقای تجهیزات کمک میکند. او نماد نسل قدیمی رینوکاست که به احیای شهر به دست ویل امید دارد.
بخش سوم: سفر به چهار سیاهچال (اسپویل کامل)
رویای ویل، او را به سفری پرخطر در چهار سیاهچال اصلی میکشاند. هر سیاهچال، نمایندهی یک اکوسیستم و چالش متفاوت است و در انتهای هر کدام، یک «نگهبان» (Guardian) قدرتمند منتظر اوست.
- سیاهچال گُلم (Golem Dungeon): اولین چالش ویل که پر از خرابههای باستانی و گلمهای سنگی است.
- سیاهچال جنگل (Forest Dungeon): محیطی سرسبز اما فریبنده با گیاهان گوشتخوار و موجودات جنگلی.
- سیاهچال صحرا (Desert Dungeon): سرزمینی خشک با فرهنگ و موجوداتی الهامگرفته از مصر باستان و مومیاییها.
- سیاهچال تِک (Tech Dungeon): پیشرفتهترین سیاهچال که پر از رباتها، لیزرها و تکنولوژیهای گمشده است.
با شکست دادن هر «نگهبان»، ویل یک کلید ویژه به دست میآورد. با جمعآوری هر چهار کلید و اطلاعاتی که از دفترچههای «پیت» به دست آورده، ویل آماده میشود تا قفل درب پنجم و نهایی را باز کند.
بخش چهارم: راز درب پنجم؛ حقیقت دادهها
(اسپویل کامل پایان بازی اصلی)
ویل با استفاده از چهار کلید، درب پنجم را میگشاید. اما پشت این درب، برخلاف انتظارش، گنج یا یک سرزمین جدید وجود ندارد. او وارد یک فضای خالی، یک «وُید» (Void) دیجیتالی و تاریک میشود. در انتهای این مسیر، او با یک موجود عظیم و کیهانی روبرو میشود: «ناظر» (The Watcher).
«ناظر» فاش میکند که این سیاهچالها، آنطور که مردم رینوکا فکر میکردند، سرزمینهای جادویی و باستانی نیستند. آنها در واقع «داده» (The Data) هستند؛ ساختارهایی مصنوعی و شبیهسازی شده که توسط یک تمدن بسیار پیشرفته (احتمالاً خودِ «ناظرها») خلق شدهاند.
این موجود به ویل توضیح میدهد که رینوکا و دنیای او، احتمالاً بخشی از یک آزمایش بزرگتر هستند. «ناظر» ویل را یک «ناهنجاری» (Anomaly) یا «سرگردان» (Wanderer) مینامد؛ موجودی که توانایی منحصربهفردی در عبور از این «دادهها» و دستکاری آنها دارد، بدون آنکه خودش بخشی از آنها باشد.
«ناظر» که از این «ناهنجاری» کنجکاو شده، تصمیم میگیرد به جای نابود کردن ویل، او را رها کند تا ببیند سرنوشت این موجود سرگردان به کجا میرسد. اما به او هشدار میدهد که موجودات کیهانی دیگری نیز در حال تماشا هستند که شاید به اندازهی او «کنجکاو» و صبور نباشند.
ویل به رینوکا بازمیگردد. او درب پنجم را گشوده، اما به جای پاسخ، با سوالات بزرگتری روبرو شده است. او حالا میداند که دنیای او چقدر کوچک و شکننده است.
بخش پنجم: پایان واقعی در «بین ابعاد» (DLC: Between Dimensions)
داستان اصلی در اینجا تمام نمیشود. بستهی الحاقی Between Dimensions، پردهی نهایی این داستان را روایت میکند.
پس از وقایع بازی اصلی، یک پورتال جدید و بیثبات در نزدیکی شهر باز میشود: «سیاهچال بینبُعدی» (The Interdimensional Dungeon). این مکان، فضایی آشفته و در حال فروپاشی بین «دادهها» است.
ویل وارد این سیاهچال میشود و در نهایت با رئیس نهایی بازی روبرو میشود: «رهبر ارکستر» (The Conductor).
هویت «رهبر ارکستر» (اسپویل نهایی): «رهبر ارکستر» در واقع یک «سرگردان» (Wanderer) دیگر، درست مانند ویل است. او نیز موجودی بوده که توانایی سفر بین ابعاد و «دادهها» را داشته است. اما برخلاف ویل که توانست هویت خود را حفظ کند، «رهبر ارکستر» در این دادهها گم شد، فاسد (Corrupted) شد و هویت خود را از دست داد و به بخشی از این سیستم آشفته تبدیل گشت.
نبرد ویل با او، نبرد با آینهی سرنوشتی است که میتوانست خودش به آن دچار شود. با شکست دادن «رهبر ارکستر»، ویل نه تنها ثبات را به رینوکا بازمیگرداند، بلکه جایگاه خود را به عنوان یک «ناهنجاری» موفق که توانسته بر آشفتگی «دادهها» غلبه کند، تثبیت میکند.
جمعبندی: میراث یک مغازهدار
داستان Moonlighter سفری است از یک رویای ساده برای ثروتمند شدن، به درکی کیهانی از واقعیت. ویل، مغازهدار سادهای که میخواست ماجراجویی کند، در نهایت تبدیل به اولین خط دفاعی دنیای خود در برابر موجوداتی شد که واقعیت او را تنها یک «داده» یا «آزمایش» میبینند. او با موفقیت در آزمون «ناظر» و شکست دادن همتای سقوطکردهی خود، ثابت کرد که حتی یک ناهنجاری کوچک هم میتواند سرنوشت خود را رقم بزند.
حالا باید منتظر ماند و دید که در قسمت دوم، این «ناهنجاری» کنجکاو، چه رازهای کیهانی دیگری را فاش خواهد کرد.