اساطیر کشورها یکی از غنیترین منابع الهام برای استفاده در مدیومهای ادبیات و سرگرمی به شمار میروند. دلیل این امر نیز این است که نه تنها خود این اساطیر از جمله موضوعات مختلف برای استفاده کردن هستند، بلکه همچنین به افراد اجازه میدهند تا آزادانه دست به بلند پروازی بزنند و اثر خاص خودشان را در چارچوب آنها خلق کنند. اساطیر کشور یونان نیز به خاطر پتانسیل بسیار بالایشان در خلق داستانهای حماسی و فراطبیعی، همواره یکی از محبوبترین موارد در بین سایرین به شمار میروند که دستمایهی ساخت عنوان جدید استودیوی Supergiant Games یعنی Hades شده است.
داستان بازی Hades درست همانطور که از نامش مشخص است، به خانوادهی این خدای یونانی مرتبط بوده و روایتگر داستان پسر Hades (خدای قلمروی زیرین و مردگان) و Persephone (دختر زئوس و Hera) با نام Zagreus است که به خاطر برخی دلایل که در ادامهی بازی مشخص میشوند، کمر به خارج شدن از قلمروی پدرش بسته است. اما از آن جایی که قلمروی مردگان به این سادگیها اجازهی خارج شدن کسی را نمیدهد و Zagreus قاعدتا خودش به تنهایی قادر به فرار از محل زندگیاش نیست، توسط Nyx (تجسم فیزیکی شب در اساطیر یونان) با خدایان المپیوس ارتباط برقرار میکند تا بتواند با کمکهای آنان این کار را به سرانجام برساند. هستهی اصلی داستان بازی با توجه به ریشههای اساطیری و همچنین روایت بسیار خوب آن به صورت ترکیبی از داستان گویی Bastion و Transistor، بسیار جذاب است و میتواند نظر بسیاری را به خودش جلب کند. اما خب، وضعیت کلی داستان بازی طوری نیست که بتواند تمام افراد و مخصوصا طرفداران داستان گویی خطی به سبک عناوین پیشین Supergiant Games را به طور یکسان از خودش راضی کند.
اشتباه نکنید، بازی از نظر داستانی در سطحی باور نکردنی قرار دارد. نه تنها خط داستانی اصلی بازی همچنان به قوت خودش باقی است و حتی نسبت به نسخهی Early Access بهتر هم شده است، بلکه اکنون همچنین میتوانید به یک سری داستانهای جانبی و حتی ماموریتهای رومنس هم دسترسی داشته باشید. مسئله اینجاست که بر خلاف بازیهای پیشین این استودیو، Hades یک عنوان کاملا Rogue-Lite است و آن سیستم کلاسیک داستانگوییی که در Bastion و Transistor و Pyre استفاده شده بود، به هیچ عنوان برای چنین ژانری مناسب نیست. در نتیجه به جای پیشرفت مداوم داستان به صورت خطی، باید بارها و بارها با شکست روبرو شوید تا بتوانید زوایایی دیگر از داستان بازی را مشاهده کنید و حتی مجبورید که بعد از اتمام بازی، باز هم به آن بازگردید تا بتوانید همه چیز را ببینید.
در کنار داستان، این شخصیت پردازی بازی است که میدرخشد و فرسنگها جلوتر از نمونههای مشابه در تمام بازیهای پیشین این سازنده قرار میگیرد. اگر قبلا به مطالعهی اساطیر یونان پرداخته باشید، حتما میدانید که زئوس و خانوادهاش چه موجودات پست و غیر قابل تحملی بودهاند؛ موضوعی که چشمهای خیلی کوچک از آن را قبلا در سری God of War نیز شاهد بودیم. اما Hades با موفقیت کاری میکند که یک سری از همین خدایان اعصاب خرد کن به کارکترهای محبوبتان تبدیل شوند! استفاده از دیالوگهای هوشمندانه و دیوار چهارم شکن با یک طنز خاص و نه خیلی توی چشم، به همراه سخنان خودمانی و حتی پسر خالهوار برخی از خدایان المپیوس (مخصوصا Dionysus یا همان خدای شراب که از همه یک سر و گردن بالاتر است) باعث شده که بازی بتواند بدون هیچ گونه پرداخت زیادی به این کارکترها، شخصیت خاصی برای آنها خلق کند.
چیزی هم که وضعیت را حتی بهتر میکند، صداگذاری این کارکترها است. درست مثل همیشه، صداگذاران استودیوی Supergiant Games در انجام کارشان سنگ تمام گذاشتهاند و نه تنها نحوهی ارائه کردن سخنان کارکترها به بهترین شکل ممکن انجام پذیرفته است، بلکه صداهای انتخاب شده به طرز عجیبی با شخصیت پردازی و ظاهر این کارکترها، تطابق کاملی دارند. نکتهی جالب هم اینجاست که نه تنها بسیاری از صداگذاران قدیمی از جمله Logan Cunningham (صداگذار Rucks در Bastion) دوباره بازگشتهاند، بلکه همچنین شاهد حضور چهرههای جدیدی نیز هستیم. به عنوان مثال، آهنگساز اصلی این بازی یعنی آقای Darren Korb، صدای خودش را به Zargreus قرض داده است. اما با این وجود که این یکی از اولین تجربههای صداگذاری آقای Korb محسوب میشود، نتیجهی کار به قدری خوب در آمده که باور کردنش سخت است.
در بحث گیمپلی باید گفت که مسلما با شاهکاری دیگر روبرو هستیم. گیمپلی و سیستم مبارزات Hades دقیقا همانی است که در بازیهای قبلی این استودیو و مخصوصا عنوان Transistor دیده بودیم؛ اما آن قدر بهتر شده است که کنار گذاشتن آن را به کاری بسی سخت تبدیل کرده. کلیت سیستم مبارزات Hades با الهام گیری از عنوان فوق شکل گرفته است. اما درست برخلاف Transistor، نه تنها مبارزات سریعتر و چالش برانگیزتر هستند و در مواردی هم یادآور عناوین Bullet Hell میشوند، بلکه همچنین قادر هستید که از شش اسلحهی مختلف (از شمشیر گرفته تا اسلحهی گرم) برای مبارزه با دشمنان بهره ببرید. به همین خاطر و همچنین به دلیل استفاده کردن بازی از تابع تصادفی برای تعیین چینش مراحل، شما همواره تجربهی متفاوتی خواهید داشت. از آنجایی هم که سرعت مبارزات افزایش یافته است، آن قدر از نبرد با دشمنان و باسها لذت خواهید برد که به جای خارج شدن از بازی، ترجیح میدهید که یک بار دیگر شانستان را امتحان کنید.
علاوه بر این و بر خلاف بسیاری از عناوین مشابه (مثل فرزندان مورتا) حجم عظیمی از ارتقاها در طول هر بار فرار کردن، قابل استفاده است که یا به صورت آیتمهایی همچون چکش Daedalus و یا انار قدرت، قابل پیدا کردن هستند و یا تواناییهایی میباشند که خدایان المپیوس به شما اهدا میکنند. مثلا پوسایدون (خدای دریا) به شما کمک میکند که با هر ضربه، دشمنان خود را با امواج آب به عقب پرتاب کنید یا Dionysus اسلحههای شما را به زهر آغشته میکند. چیزی هم که حائز اهمیت است، این بوده که نه تنها این تواناییها قابل ارتقا دادن هستند، بلکه یک سری از آنها یکدیگر را خنثی میکنند و در صورت استفاده از یکی، دیگری غیر فعال خواهد شد. در نتیجه و به خاطر Synergyهایی که بعضی از این قدرتها در کنار هم ایجاد میکنند، عمق جدیدی به گیمپلی افزوده شده است.
با گشت و گذار در طول مراحل نیز میتوانید به جمعآوری واحدهای پولی مختلف برای ارتقای Zagreus و یا ساده کردن کار خود در تلاشهای بعدیتان بپردازید. مثلا میتوانید با هدیه کردن Nectar به خدایان و کارکترهای مختلف، یک سری آیتم کمکی با خواص گوناگون (مثلا زنده شدن مجدد پس از مرگ) دریافت کنید، توسط الماسها به ساخت اتاقهای کمکی پرداخته و آنها را به لیست تابع تصادفی مراحل اضافه نمایید، از Shadow Dropها و کلیدها برای آزادسازی اسلحهها و تواناییهای جدید استفاده کنید یا این که با اهدا کردن سکههایتان به Charon (قایقران Hades که وظیفه انتقال ارواح از دنیای زندگان به مردگان را بر عهده دارد) به خرید آیتمها و یا حتی سایر واحدهای پولی بپردازید.
خوشبختانه اعضای Supergiant Games در زمینهی گرافیکی و صوتی نیز که همواره یکی از نمادهای استودیوی آنها محسوب میشود، مجددا یک شاهکار ارائه دادهاند. از خانهی نسبتا مجلل Hades و مخروبههای تاریک پایینترین نقطهی جهنم گرفته تا محیطهای آتشین و سرشار از مواد مذاب Tartarus و ظاهر بهشت گونهی Elysium، هر کدام از مناطق بازی از یک سبک طراحی خاص و یک رنگبندی متفاوت بهره میبرند و همین در ترکیب با گرافیک هنری این عنوان، باعث خلق جلوههای بسیار زیبایی شده است. از سویی دیگر، Darren Korb نیز باری دیگر هنرش در ساخت موسیقیهای زیبا و دلنشین را به نمایش گذاشته و به قدری این کار را خوب انجام داده است که از نظر این منتقد، بالاخره رقیبی لایق برای موسیقی Setting Sail, Coming Home از بازی Bastion پیدا شده است.
اما وضعیت فنی بازی میتوانست بهتر از این باشد. نسخهی Early Access این عنوان از مشکلات بزرگی همچون گلیچهای گرافیکی، نبود مود Exclusive Fullscreen، نمایش سایز صفحه اشتباه در هنگام گرفتن اسکرین شاتها و استفادهی اشتباه از رزولوشن داینامیک رنج میبرد که تمامی آنها در نسخهی نهایی حل شدهاند. اما مشکل افت فریمهای پی در پی همچنان در برخی از سیستمها قابل مشاهده است و به نظر میرسد که بازی چیزی فراتر از آنچه که برای حداقل سیستم مورد نیازش درخواست میکند را مورد استفاده قرار میدهد. پس بهتر است که برای تجربهی آن، از سیستم مناسبی استفاده کنید و یا منتظر بهروزرسانیهای بعدی بمانید.
بدون هیچ اغراقی میتوان گفت که Hades یکی از بهترین عناوین سال 2020 و بهترین ساختهی Supergiant Games تاکنون به شمار میرود. دستاورد عظیمی که این بازی در زمینهی روایت داستانی و تلفیقش با یک گیم پلی هیجان انگیز به آن رسیده است، حقیقتا ستودنی میباشد و از نظر صوتی و تصویری نیز یک تجربهی دلپذیر محسوب میشود. چه طرفدار بازیهای Rogue-lite باشید و چه نباشید، نباید تجربهی Hades را از دست بدهید.
+ حجم بالایی از محتویات برای تجربه کردن
+ گیمپلی لذت بخشی که بعد از ساعت ها همچنان تکراری نمیشود
+ صداگذاری و موسیقی عالی
+ گرافیک به شدت زیبا
متشکرم عالی بود
یه پیشنهاد لینک استیم بازی هم داخل نقد بذارین که مستقیم بریم صفحه استیمش
مرسیییی
ممنون پرهام جان ببخشید ایا این بازی ادامه بازی Transistor؟ مثلا اسپین اف یا چیز خاص دیگه ای نیستش؟؟؟؟
داستان بازی کاملا از ترانزیستور مستقله و ربطی به اون نداره.
سلام اقای اقاخانی
نقد بسیار خوبی بود من در پردیس گیم هم مطالب شما رو میخوندم
حالا که پردیس جمع شده چه خبر از بخش موسیقیش؟ نمیشه اینجا بخش موسیقی رو ادامه بدید؟؟؟
مرسی
همونطور که قبلا در وبلاگ شخصیم توضیح دادم، دیگه بخش موسیقی پردیس گیم ادامه داده نمیشه. به دلیل مشکلاتی هم که در بحث هاستینگ فایل ها هست، امکاش وجود نداره که به همین راحتی قضیه اش در سایت دیگه ای ادامه پیدا کنه. فعلا این طرح در سطح کوچک تر در کانال تلگرام شخصی خودم ادامه پیدا می کنه تا بعد.
حاجی رکوردت رو زدم زیر ۴ دقیقه خوندم 😎🖐️