ساخت دنباله برای بازیهای موفق گاهاً سختتر از ساخت بازی اصلی است. دنبالهها باید جوانب زیادی را در نظر بگیرند تا بتوانند در کنار موفقیت بازی یا بازیهای قبل از خود، مرزهای موفقیت مجموعه را گسترش دهند و آن را به استانداردهای جدیدی برسانند و این کار را در حالی انجام بدهند که ذات و ریشهی اصلی مجموعه را هم خراب نکنند. یکی از این بازیهای موفق سالهای پایانی نسل هفتم کنسولها، بازی Dragon’s Dogma بود.
بازی Dragon’s Dogma یک بازی اکشن نقشآفرینی بود که در سال ۲۰۱۲ برای کنسولهای نسل هفتم و رایانههای شخصی منتشر شد و بعدتر و در سال ۲۰۱۳ با یک بستهی الحاقی با نام Dark Arisen برای کنسولهای نسل هشتم و نینتندو سوئیچ هم بازنشر شد تا طرفداران بتوانند زمان بیشتری را در جهان فانتزی و قرون وسطایی بازی سپری کنند.
حالا و بعد از بیش از یک دهه از انتشار نسخه اول، شرکت Cap Com نسخهی دوم بازی را در دسترس مخاطبان و طرفداران قرار داده تا بتوانند یک بار دیگر غرق در این جهان جذاب و داستان Arisen شوند.
داستان در نسخهی اول ساده بود. یک اژدهای بسیار قدرتمند و البته جدید به روستای ساحلی قهرمان داستان حمله میکند و قهرمان داستان در مبارزه با این موجود عظیمالجثه به سادگی شکست میخورد و قلب او توسط اژدها ربوده میشود. در جهان بازیهای Dragon’s Dogma اگر قلب فردی توسط اژدها ربوده شود، به معنای آن است که پایان دنیا نزدیک است و فردی که قلب خود را از دست داده ولی هنوز نفس میکشد، فردی برگزیده است که Arisen نام دارد باید در نهایت با اژدها مبارزه کرده و او را شکست دهد تا از پایان دنیا جلوگیری کند.
در همان نسخهی اول بازی و البته در انیمهی تکفصلی که نتفلیکس از این بازی ساخته است، متوجه میشویم که این رویدادها در دورههای زمانی مختلف یا جهانهای دیگر که یحتمل در موازات هم حرکت میکنند تکرار میشوند و این نبرد بین اژدها و Arisen هرگز برای همیشه تمام نمیشود.
در نسخهی دوم هم با داستان تقریبا مشابهی طرف هستیم. داستانی که شاید در جهانی موازی با جهان بازی اول جریان دارد و شاهد ماجرای یک اژدهای دیگر و یک Arisen دیگر هستیم. با این تفاوت که داستان بازی اینبار از یک سیاهچال آغاز میشود و داستان بردهای را روایت میکند که در یک سایت کار اجباری مشغول به کار است. در یکی از این روزها، معدنی که او در آن مشغول به کار است مورد حملهی یک مدوسا قرار میگیرد و هرج و مرج معدن را پر میکند. در همین حین است که قهرمان قصه ما صدایی میشنود که دیگران نمیشنوند. چیزی شبیه به الهامی درونی. او پس از مبارزه با مدوسا، از معدن میگریزد و درون دریا سقوط میکند. جریان آب او را به روستایی میآورد و در همان روستا و پس از کمی بهبود، برای اولین بار با اژدهایی قدرتمند مواجه میشود و وقایع شبیه همیشه است. قهرمان از اژدها شکست میخورد و قلبش توسط اژدها ربوده میشود. قهرمان رسماً به عنوان Arisen شناخته میشود و سفرش برای شکست دادن اژدها و نجات نیا آغاز میشود.
صدالبته که داستان نسخهی دوم بازی Dragon’s Dogma تفاوتهای زیادی با نسخهی اول دارد. در بازی اول ما با یک عشق از دست رفته طرف بودیم و قهرمانی که از ابتدا به یک روستای ساحلی تعلق داشت. در بازی دوم خبری از عشق کودکی نیست و در عوض با جهانی طرف هستیم که شخصی به دروغ ادعا کرده که Arisen است و مشغول حکومت به مردم است. پس اژدها و پایان دنیا تنها مشکل و چالش Arisen نخواهد بود. غیر از اژدها و Arisen دروغین، بازی پر است از خرده داستانهایی که انتظار بازیکن را میکشند تا آنها را پیدا و تجربه کند.
قبل از عبور از بحثهای داستانی اشاره به یک نکتهی دیگر ضروری است. در هر دو نسخهی Dragon’s Dogma، شخصیت اصلی که همان Arisen باشد، یک خادم و همراه همیشگی دارد که در بازی با عنوان Pawn شناخته میشود. در بازی تعداد بسیار زیادی pawn وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را به تیم همراه خود اضافه کند. ولی هر Arisen تنها یک Pawn همیشگی دارد. شخصی که وجودش به دلیل وجود داشتن Arisen است و تنها دلیل نفس کشیدنش، خدمت به قهرمان بیقلب برگزیده است.
شما میتوانید در بازی و از طریق سنگهایی که مدخلی به جهان بازیکنان دیگر است، از Pawnهایی که توسط دیگر بازیکنان خلق شدهاند در تیم خود استفاده کنید و البته بازیکنان دیگر نیز امکان استفاده از خادم شما را خواهند داشت. Pawnها بخش مهمی از گیمپلی بازی هستند. آنها هوش مصنوعی بسیار خوبی دارند و نه تنها باعث آزاد بازیکن نمیشوند، بلکه با چینش درست تیم، میتوانند نقشی کلیدی در مبارزات ایفا کنند. همچنین ویژگی دیگری که این خادمان و یارهای وفادار بر عهده دارند، راهنمایی Arisen است. آنها صندوقها، راههای مخفی، سنگها و موارد ارزشمند را میبینند و آنها را برای قهرمان مشخص میکنند.
یکی از ویژگیهای جذاب این همراهان، به همراه داشتن خاطرات است. اجازه بدهید تا این ویژگی را کمی شرح دهم. گفتیم که غیر از یک Pawn شخصی که همیشه به همراه شماست و مثل شما امتیاز تجربه کسب میکند و Level Up میشود، میتوانید دو Pawn دیگر نیز به همراه خود داشته باشید. این دو همراه دیگر از جهانهای دیگر میآیند و متعلق به بازیکنان دیگری هستند که به همراه Arisen خود ماجراجویی کردهاند و چیزهایی دیدهاند و حالا آن اطلاعات را به همراه خود دارند. به طور مثال ممکن است که شما در حال عبور از جنگلی باشید و همان حین، یکی از Pawnهایی که متعلق به بازیکنی دیگر هستند میگوید که در سفرهای قبلی خود، گنجینهای در اینجا دیدهاست و میتواند مسیر رسیدن به آن را به شما نشان دهد. تعاملات از این دست در بازی بسیار رخ میدهد که حس پویایی و زنده بودن جهان و شخصیتهای آن را بیشتر میکند. ویژگیای که در بخشهای دیگر بازی نیز به وضوح دیده میشود.
برگردیم به خود Arisen. در ابتدای بازی شما میتوانید شخصیت مورد نظر خود را با جزئیاتی مثالزدنی خلق کنید. از جنسیت و رنگ پوست و مدل مو گرفته، تا نژاد و اندازه و سن شخصیت اصلی. همچنین و به رسم تمام بازیهای نقشآفرینی، میتوانید در ابتدای بازی از بین یکی از چهار کلاس موجود، یکی را انتخاب کنید. چهار کلاسی که عبارتاند از مبارز، تیرانداز، دزد و مُغ. در مورد کلاسهای بازی، ذکر دو مورد بسیار مهم است. یکی اینکه این کلاسها در همان زمان از بازی قابل تغییر است و حتی با پیشروی در بازی، تعداد بیشتری از کلاسها در اختیار بازیکن قرار میگیرد. مورد دوم هم اینکه هر شکل و نوع از سلاحها متعلق به کلاس خاص است و کم پیش میآید تا دو کلاس متفاوت از سلاحی مشابه بهره ببرند.
به طور مثال در همان ابتدا شما به کلاس مغ دسترسی دارید که از قدرتهای جادویی بهره میبرد. در ادامه هم کلاس ساحره در اختیار بازیکن قرار میگیرد که به ظاهر قدرتهای مشابهی دارد ولی با کمی دقت متوجه میشوید که مغها بیشتر نوعی کلاس پشتیبان هستند. یاران خود را درمان میکنند و سلاحهایشان را با المانهایی مثل آتش و الکتریسیته مجهز میکنند. در سوی دیگر ساحرهها کلاسی تهاجمیتر هستند و از جادوی خود برای آسیب مستقیم به دشمنان استفاده میکنند.
شناخت درست کلاسها در بازی Dragon’s Dogma 2 نقشی اساسی در پیشبرد مراحل بازی و ساخت تیمی موثر دارد که هر بازیکن باید به خوبی به این ویژگیها مسلط شود.
مثل هر بازی نقشآفرینی دیگری، در بازی Dragon’s Dogma 2 نیز با پیشروی در بازی، شخصیت اصلی ارتقا پیدا میکند. خوشبختانه در سیستمهای نقشآفرینی (و مبارزه که جلوتر به آن میرسیم) بازی شاهد تقلید سازندگان از سری بازیهای Dark Souls و بازیهای مشابه آنها نیستیم. به طور واضحتر، بازی تلاش نمیکند تا شبیه به نسخهی تازهای از Elden Ring باشد و اتفاقاً تلاش میکند تا فریاد بزند که شبیه خودش است و دنبالهای وفادار به بازی اول است.
با هر بار Level Up شدن شخصیت، شما چیزی به نام Skill Point یا چیزی شبیه به آن دریافت نمیکنید. بلکه تمام ویژگیهای شخصیت اصلی مثل حداکثر میزان سلامتی، استقامت، چالاکی و … افزایش پیدا میکنند. بازی فاقد هر شکل از درخت مهارت است و ارتقای مستقل کلاسهای بازی اهمیت دارد. با ارتقای Rank هر کلاس، قابلیتهای جدیدی برای آن کلاس در دسترس قرار میگیرد که بازیکن میتواند با مراجعه به بخشیهای مشخصی از نقشه، آنها را تهیه و استفاده کند.
این سیستم ارتقای شخصیت در بازی Dragon’s Dogma 2 تنها شبیه به نسخه اول است و شبیه بازی دیگری نیست. قرار دادن این ویژگی بین نقاط مثبت یا منفی بازی به شدت به سلیقه بازیکن بستگی دارد ولی به نظر نگارندهی این سطور، این شکل از سیستم ارتقای شخصیت به خوبی در ساختار بازی پیاده شده و روند بازیی را به چرخهی مطلوبی از ارتقای شخصیت میرساند.
دو بخش مهم دیگر در گیمپلی بازی وجود دارد. گشت و گذار در نقشه و مبارزات. مبارزات در بازی تقریبا همان چیزی است که در نسخهی اول بود. هر بار که وارد درگیری میشوید، با استفاده از ترکیب تیم همراه خود و قابلیتهایی که هر کلاس بازی دارد، دشمنان را شکست میدهید و امتیاز تجربه کسب میکنید. در مبارزات خبری از سیستم قفل کردن روی دشمنها نیست و ممتازترین ویژگی مبارزات چیزی است که تقریبا میتوان آن را امضای مجموعه بازیهای Dragon’s Dogma دانست؛ زمانی که با دشمنان بزرگتری مثل گریفیثها یا اژدهایان کوچکتر مواجه میشوید، میتوانید از آنها آویزان شوید و خود را به نقاطی از بدن آن برسانید که حساسیت بیشتری دارد و با آسیب زدن به آن نقاط، میزان صدمهی بیشتری به آن هیولا وارد کنید.
نکتهی مهم در مورد مبارزات این است که باید قواعد آن را یاد بگیرید تا بتوانید از آن لذت ببرید. وقتی به سیستم مبارزات بازی و قواعد حاکم بر جهان بازی اشراف پیدا کنید خواهید دید که میتوانید یک میناتور بزرگ را به سمت لبهی پرتگاه هدایت کنید و با ضرباتی مناسب آویزان شدن این هیولای پرابهت از لبهی پرتگاه و در نهایت سقوط آن را نظاره کنید. اتفاقی که در هیچ بازی دیگری رخ نمیدهد.
گشت و گذار در محیط هم از قواعد جهان بازی پیروی میکند. هر گوشه از نقشهی بازی چیزی برای پیدا کردن وجود دارد. جهان بازی به شدت پویا و زنده است و هر لحظه باید منتظر رویارویی با هیولایی باشید که به شکل تصادفی گذرش به آن مسیر افتاده است. مثلا هیولاهایی مثل گریفیثها که توانایی پرواز دارند، واقعا در سرتاسر نقشه در حال پرواز هستند و ناگهانی لود نمیشوند. آنها در حال گشت زدن و به دنبال شکار هستند و ممکن است چشمشان به Arisen و همراهانش هم افتاده باشد و برای شکار آنها اقدام کنند.
در نهایت به ویژگیهای صوتی و بصری بازی میرسیم. در بخشی صداگذاری شاهد کیفیت بسیار خوبی هستیم. دوبلورها به زیبایی هرچه تمامتر به شخصیتها جان بخشیدهاند. تنها چیزی که در این بخش میتوانست بهتر باشد، متکلم بودن خود Arisen بود. در بازی Dragon’s Dogma 2 با قهرمانی ساکت طرف هستیم که هرگز برای صحبت لب نمیگشاید و تنها صدایی که از او میشنوید، صدای فریادهای او در هنگام مبارزه است و بس. عدم صداگذاری قهرمان بازی و ساکت بودن او در بسیاری از صحنهها به خوبی خودش را نشان میدهد و کمی به حس و حال بازی لطمه میزند. مخصوصا اینکه عمدتاً با Pawnهایی طرف هستیم که بسیار پرحرف هستند و سکوت Arisen در میان آنها شرایط را عجیب میکند.
موسیقی بازی نیز کیفیت خوبی دارد. بازی هرگز قطعهای پخش نمیکند که در ذهن مخاطب بماند تا بعدا ملودی آن را زمزمزه کند ولی هرگز هم بازی از نظر موسیقی چیزی را از بازیکن دریغ نمیکند. موسیقی همیشه در بازی حضور دارد و به شکلی خوب و آرام در پسزمینه وارد میشود و حس و حال هر لحظه را تقویت میکند.
در نهایت به گرافیک بازی میرسیم. بدون شک با یکی از زیباترین بازیهای سال طرف هستیم. بازی به لحاظ بصری کیفیت بسیار بالایی دارد و تمام لوکیشنهای بازی به زیبایی هرچه تمامتر تصویر و ساخته شدهاند. مدلهای انسانها و موجودات همه پر از جزئیات هستند و همچنین صورت شخصیتها به زیبایی طراحی شده است و عواطف و احساسات را به خوبی منتقل میکند. ولی یک مشکل بزرگ وجود دارد و آن هم عدم ثبات در فریمریت است.
فریم ریت بازی روی هیچ عددی فیکس نشده و کاملا سیال است. تجربهی نویسندهی این متن روی کنسول XBOX Seies X بوده است و در این تجربه بازی هرگز موفق نشد به نرخ فریم ۶۰ فریم بر ثانیه برسد و البته هرگز از عدد ۳۰ نیز پایینتر نیامد. ولی این عدم ثبات و تغییر همیشگی فریمریت چیزی است که میتواند بعد از یکی دو ساعت از بازی باعث خستگی چشم بازیکن شود. موردی که امیدواریم در ادامه و با انتشار بهروزرسانیهایی رفع شود.
در نهایت میتوان گفت که بازی Dragon’s Dogma 2 یک دنبالهی شایسته برای عنوانی است که بیش از ده سال از انتشار آن میگذرد. سازندگان به شکل باشکوهی بر قواعد خود پافشاری کردهاند و تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا عنوانی منحصربهفرد بسازند. عنوانی که فقط و فقط نسخهی اول خودش را به بازیکن یادآوری کند و پیشنهادی تازه باشد در بازاری که همهی بازیهای نقشآفرینیاش تلاش میکنند تا کلونی از موفقیتهای میازاکی و تیماش باشند. اگر از تجربهی نسخهی اول بازی Dragon’s Dogma لذت بردهاید، در تهیه نسخهی دوم شک نکنید. اگر هم قرار است تا این بازی، اولین برخورد شما با این جهان فانتزی باشد، با فکری باز به سراغش بروید و با هیچ عنوانی مقایسهاش نکنید تا بتوانید لذت زیادی از گشت و گذار در جهان آن ببرید.
در نهایت میتوان گفت که بازی Dragon’s Dogma 2 یک دنبالهی شایسته برای عنوانی است که بیش از ده سال از انتشار آن میگذرد. سازندگان به شکل باشکوهی بر قواعد خود پافشاری کردهاند و تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا عنوانی منحصربهفرد بسازند. عنوانی که فقط و فقط نسخهی اول خودش را به بازیکن یادآوری کند و پیشنهادی تازه باشد در بازاری که همهی بازیهای نقشآفرینیاش تلاش میکنند تا کلونی از موفقیتهای میازاکی و تیماش باشند. اگر از تجربهی نسخهی اول بازی Dragon’s Dogma لذت بردهاید، در تهیه نسخهی دوم شک نکنید. اگر هم قرار است تا این بازی، اولین برخورد شما با این جهان فانتزی باشد، با فکری باز به سراغش بروید و با هیچ عنوانی مقایسهاش نکنید تا بتوانید لذت زیادی از گشت و گذار در جهان آن ببرید.