هنگامی که به بحث تجربه کردن عناوین قدیمی و شبیهسازی کردن آنها میپردازیم، حساب کنسولهای دستی از بقیه جداست و پروسه سختتری دارد. دلیل چنین ادعایی نیز این است که اغلب این کنسولها یا شبیهسازهای خوبی نداشته و یا این که سازندگان بازیها به خاطر بیمیلی و یا وجود مکانیکهای خاص، مایل به عرضه مجدد عناوینشان بر سایر پلتفرمها نیستند. با این حال، سازندگانی نیز پیدا میشوند که که تمام ریسکها را به جان خریده و سعی در عرضه مجدد محصولشان کنند؛ عملی که بعضی مواقع جواب میدهد و بعضی مواقع هم نه.
AeternoBlade یکی دیگر از عناوین عرضه شده برای کنسول فراموش شده، ولی بسیار منحصر به فرد PlayStation Vita است. معمولا وقتی اسم این کنسول دستی به میان میآید، همه به یاد ویژگیهای به شدت منحصر به فردی مثل استفاده از حسگر حرکتی در Gravity Rush یا صفحات لمسی در Tearaway میافتند. اما AeternoBlade از تمامی این ویژگیها بی بهره بوده و تنها از صفحه لمسی آن برای یک مشت ویژگی Gimmickوار استفاده کرده است؛ موردی که هم باعث شده پورت کردنش سخت نشود و هم چیز خاصی برای ارائه دادن نداشته باشد.
از منظر داستانی، AeternoBlade یک عنوان کاملا معمولی و روایت تکراری دیگری از نبرد خیر علیه شر است. قهرمان داستان با نام Freyja برای انتقام گیری از موجودی شیطانی، به نبرد با او پرداخته و شکست سختی میخورد. سپس بازی به هفت روز پیش برگشته و وقایعی که قبل از مبارزه نهایی رخ داده را برای بازیکن بازگو میکند تا در نهایت و با رسیدن به نقطهی نمایش داده شده در ابتدای آن، سورپرایزی را رقم بزند. تا اینجای کار به نظر میرسد که علیرغم داشتن یک پلات ساده، این عنوان قادر به ارائه دادن داستان قابل قبولی باشد. اما حیف که شتاب زدگی داستان در معرفی کارکترهای جدید و تراشیدن دلیلی برای همراهی آنها با یکدیگر، در کنار سکانسهای سینمایی گنگ و بعضا نامفهوم (به دلیل نبود هیچ گونه متن یا دوبله در طول آنها)، باعث شده که بازیکن به هیچ عنوان نتواند با آنها ارتباط برقرار کند. با این حال، بازی حسابی تلاش میکند که این کارکترها را در دل بازیکن جا داده و لحظاتی احساسی را خلق نماید؛ موضوعی که با توجه به نبود هر گونه پرداخت داستانی مناسب، مشخصا در دستیابی به آن شکست خورده است.
موردی هم که بیشتر به کیفیت ارائهی بخش داستانی لطمه زده است، کیفیت متناقض پرترهی شخصیتها در هنگام مکالمه است که مخصوصا برای طرفداران آثار شرقی، آزار دهنده خواهد بود. چنانچه از زبان انگلیسی برای انجام بازی استفاده کنید، یک مشت پرتره سه بعدی زشت که بسیار شبیه شخصیتهای روی بسته بندی کارتهای گرافیکی قدیمی هستند را تحویل میگیرید. اما فقط کافیست که زبان بازی را به ژاپنی تغییر دهید تا ناگهان با تصاویر دو بعدی باکیفیتی که رزولوشن بالایی نیز دارند، برخورد کنید.
در ابتدا این طور به نظر میرسد که AeternoBlade یکی دیگر از عناوین سبک مترویدوانیا است. چون هر چه نباشد، این عنوان نیز به معرفی کردن و استفاده از مکانیکهای مختلف این سبک از بازیها در بطن خود پرداخته. اما فقط کافیست کمی در آن پیشرفت کنید تا متوجه شوید که خیر، چنین چیزی صحت ندارد. نه تنها سیر بازی به شدت خطی است و هیچ نیاز مبرمی به گشت و گذار در محیط برای یافتن آیتمهای گوناگون ندارید، بلکه نحوه استفاده بازی از مکانیکهای مترویدوانیا نیز به قدری سطحی است که اشک طرفداران سرسخت آنها را هم در میآورد.
به عنوان اولین نمونه، هیچ خبری از یک سیستم مبارزه درست و حسابی نیست و باید از ابتدا تا انتهای بازی را به شغل شریف Button Mashing مشغول باشید. یا به خاطر نبود آیتمهای کمکی کافی در طول این عنوان، مجبور به آپگرید کردن تواناییهای مختلف کارکتر اصلی میشوید که به خاطر تلاش سازندگان برای طولانیتر کردن مدت گیمپلی، به عملی فوقالعاده Grind محور تبدیل شده است. در نهایت نیز، بازی به انجام یک گناه کبیره در ژانر مترویدوانیا پرداخته و نقشهای را در اختیارتان قرار میدهد که تقریبا هیچ چیزی روی آن مشخص نیست! مثلا اتاقکهای دارای آیتمها و موانع خاص، علامتگذاری نمیشوند یا راههای عبوری موجود در یک اتاق نیز تا زمانی که خودتان پیدایشان نکنید، از نظرتان مخفی میمانند. در نتیجه، پیشروی کردن در این عنوان پس از مدتی کوتاه، به عملی به شدت طاقت فرسا تبدیل میشود.
و پیشروی در هیچ کدام از بخشهای بازی به اندازهی باس فایتهایش طاقت فرسا نیست. همانطور که پیشتر توضیح دادم، نقشهی این عنوان به قدری ناقص است که هیچ مورد مهمی روی آن به نمایش در نمیآید. برای همین، خیلی راحت است که در طول حرکت در مراحل، به صورت ناگهانی با یک باس مواجه شده و مجبور به بارگذاری بازی از آخرین چک پوینت گردید. البته این باختن و بارگذاری مجدد از حیث میزان سختی باسها نیست، بلکه از نظر میزان اسکریپت شده بودن و تواناییهای اعصاب خردکن آنهاست.
طراحی باسها به قدری سوال برانگیز صورت گرفته است که خود بازی پس از مواجه شدن با هر کدام از آنها، مستقیما به شما میگوید که باید دقیقا چطور شکستشان دهید و یا از تواناییهایتان در کدام قسمت از زمین مبارزه استفاده کنید. اما با این حال، زیاد پیش میآید که در مبارزه با آنها ناکام بمانید. دلیل چنین مهمی نیز، سیستم تشخیص برخورد ضعیف بازی و یک سری حملات سینماتیک است که دفع کردن آنها به دلیل متکی بودنشان بر ذات آزمون و خطا، بسیار سخت و حتی تا حدی ناممکن به نظر میآید. علاوه بر این، یک سری از باسها از تواناییهای ناجوانمردانهای مثل بازیابی جان استفاده میکنند که مسلما لحظات سختی را برای بازیکنان این عنوان رقم خواهد زد.
حیف که کیفیت طراحی مراحل نیز تعریفی ندارد. مراحل AeternoBlade در یک کلام، بسیار بد طراحی شدهاند. نه تنها در حالت عادی شما خبر ندارید که کدام مسیر باعث ادامه دادن داستان شده و کدام مسیر به آیتمهای جانبی منتهی میشود، بلکه به وفور پیش میآید که خودتان را در موقعیتی غیر قابل فرار دیده و مجبور به کشتن کارکترتان شوید تا قادر به ادامه دادن باشید. نکته جالب هم اینجاست که گویا سازندگان از چنین مشکلی اطلاع داشتهاند، چون پس از هر بار مرگ، این اختیار به شما داده میشود که از ابتدای همان اتاق به بازی برگردید. البته این روش خاص آنها برای حل مشکل، همیشه کار نمیکند؛ چون فقط کافیست یک نقطه ذخیره سازی را از دست داده و سپس در این اتاقکهای مرگ گیر بیفتید تا چندین دقیقه پیشرفت را از دست بدهید.
علاوه بر این، حتی طراحی موانع هم چیزی برای تحسین کردن در اختیارتان نمیگذارد. نبود یک نقشهی با جزئیات و یا یک ویژگی هوشمندانه برای متمایز کردن پرتگاهها و راهروهای قابل عبور از هم (همانند الگوهای نقطهای The Messenger روی پرتگاههایش) باعث میشود که مداوم کشته شده و یا راه را اشتباه بروید. جایگذاری موانع نیز به خاطر Hitboxهای غیرقابل فهم و یا ذات One Hit Kill بعضی از آنها که هیچ وقت در موردشان نخواهید دانست، دائما بلای جانتان خواهد شد تا اصلا نتوانید از تجربهی خود لذت ببرید.
بدبختانه AeternoBlade حتی در زمینه صوتی و تصویری هم عملکرد خوبی را به نمایش نمیگذارد. نه تنها گرافیک هنری بازی به شدت بیحال است، بلکه تکنولوژیهای استفاده شده برای طراحی گرافیک تکنیکیش هم آن قدر تاریخ مصرف گذشته هستند که تلاش سازندگان برای تبدیلش به یک محصول HD، بدتر باعث بروز مشکلات گرافیکی فراوان در طول مراحل شده است. شما همچنین در زمینهی طراحی کارکترها و دشمنان نیز نمیتوانید شاهد کیفیت و تنوعی قابل قبول باشید و اوضاع تا حدی خراب میشود که بازی برای رفع این مشکل، به بازیافت کردن باسها و معرفی کردنشان به عنوان دشمنان معمولی میپردازد. جای توضیح هم ندارد که این موضوع، چه تناقض ناجوانمردانهای را نیز در زمینهی درجهی سختی ایجاد کرده است.
موردی هم که تیر خلاص را بر بندهی بیجان این عنوان وارد میکند، پورت PC پر مشکل و ناقص آن است. با این که AeternoBlade پشتیبانی کاملی از ماوس و کیبورد دارد، اما در عوض از برخی کنترلرها خوب پشتیبانی نمیکند و به هیچ عنوان (حتی با استفاده از X360CE و SIAPI) نخواهید توانست آنها را وادار به کار کردن کنید. اضافه بر این، هیچگونه تنظیمات گرافیکیی به جز سایز صفحه در این عنوان وجود ندارد و همان هم تنها محدود به ۱۰۸۰p و ۷۲۰p میشود. در بحث کیفیت اجرایی نیز باید گفت که با عنوان قابل قبولی مواجه نیستیم و شخصا بارها به مشکلاتی همچون غیب شدن تکسچرهای زمین و افت فریمهای مقطعی برخورد کردم که برای عنوانی که حتی ریمستر هم نشده، عجیب به نظر میرسد.
با این حال، AeternoBlade یک نکتهی مثبت دارد و آن هم استفادهی هوشمندانه از مهمترین مکانیکش در برخی از مراحل است. با این که استفاده کردن از تواناییهای کنترل زمان Freyja در اکثریت مواقع برای پیشبرد روند داستانی به کار میرود و ضروری است، اما بعضی مواقع نیز میتوانید به پازلهایی برای دریافت آیتمهای جانبی برخورد کنید که واقعا خوب طراحی شدهاند و میتوانند برای مدتی ذهنتان را مشغول کنند. بدبختانه، تعداد این دست معماها در بازی کم است، اما میتوان به استفاده بیشتر و بهتر از آنها در دنبالهی این عنوان یعنی AeternoBlade II امیدوار بود.
AeternoBlade عنوانی است که ایدههای خوب و هوشمندانهای دارد، اما کیفیت کلیش به شدت تاریخ مصرف گذشته، و نسخه بازنشر شده آن نیز عاری از یک سری بهبودهای مورد نیاز است. ماهیت خطی و عاری از پیچیدگی این بازی میتواند آن را مناسب قشر کم تجربه و تازهواردان به عناوین اکشن ماجراجویی جلوه دهد؛ اما مشکلاتش در حدی زیاد هستند که احتمالا همان عده هم از تجربه اش لذت نخواهند برد.
+ برخی معماهای جالب
+ پرترههای باکیفیت (در نسخه ژاپنی)